چهارشنبه, 01 دی 1395 ساعت 08:52

شکوه فرزندخواندگی

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
روزنامه اطلاعات در گزارشی فرهنگ فرزندخواندگی را در داخل و خارج از کشور بررسی کرد و نوشت: در جوامع مترقی که فرزندخواندگی رایج است، سازمان‌ها، تشکیلات، امکانات و مددکاری‌های اجتماعی فراوانی وجود دارد تا فرزندان بی سرپرست را به خانواده‌های علاقه مند و فاقد فرزند بسپارد. به این ترتیب این کودکان می‌توانند در بهترین شرایط زندگی کنند و به شخصیت‌هایی مهم و کارآمد تبدیل شوند.
ارمغان زمان فشمی در بخش نخست این گزارش آورد: تصاویر آشنای زوج مشهور آنجلینا جولی و براد پیت به همراه فرزندانشان، نمادی از زندگی فرزندخوانده‌هاست. این خانواده 3 فرزند مشترک و 3 فرزندخوانده دارد که هریک از فرزندخوانده‌ها از یک گوشه دنیا آمده اند. مدوکس از کامبوج، زهرا از اتیوپی و پکس از ویتنام. بنابراین عجیب نیست که در عکس‌های خانوادگی آنها، زن وشوهری موبلوند و چشم آبی را می‌بینیم با 3 فرزند شبیه به خود و 3 فرزند دیگر که دوتایشان چشم بادامی و زردپوست و یکی‌شان سیاه‌پوست و مومشکی است.

فرزندخوانده‌ها با ظاهری متفاوت و گذشته‌ای منحصر به خود، به خانواده‌های جدید می‌پیوندند و با گذشت زمان، جزیی از آن‌ها می‌شوند. خانواده و فرزندخوانده، هریک در این تبادل عاطفی به بخشی از نیازهای روحی خود پاسخ می‌دهند و آن را برمی آورند.

امروزه در کشورهای پیشرفته، پذیرش فرزندخوانده حتی با وجود داشتن فرزند، چیز غریبی نیست، اما در کشورهایی مانند ایران هنوز هستند کسانی که این موضوع را به راحتی بر نمی‌تابند. چه بسیار زوج‌های جوان و نابارور که به ‌دلیل ترس از حرف‌های این و آن، از قبول سرپرستی یک کودک سرباز می‌زنند و چه بسیار کودکان بی‌سرپرست که به دلیل عدم پذیرش از سوی اجتماع، از تشکیل خانواده و کسب موفقیت‌هایی درخور توانایی‌ها و استعدادهایشان، باز می‌مانند. چگونه است که ما با آن همه تعالیم ملی و مذهبی درباره نیکوکاری و یتیم نوازی، در این مورد از کشورهای دیگر عقب مانده‌ایم و مهربانی را از یکدیگر دریغ می‌کنیم؟ ‏

**نیروی انسانی، بزرگ‌ترین سرمایه کشورها
دکتر علی اصغر سروری ـ استاد ژنتیک، با بیان این که بزرگ‌ترین سرمایه هر کشور، نیروی انسانی دانا، کارآمد، سازنده و مبتکر آن است، می‌گوید: کشورهایی مانند آلمان و ژاپن که از این نیرو به بهترین وجه استفاده می‌کنند، پیشرو هستند، حتی اگر از نظر منابع طبیعی چندان غنی نباشند. در غیر این صورت حتی با وجود داشتن منابع فراوان، دچار مشکلات گوناگون می‌شوند، مانند کشورهایی که نفت و گاز دارند، اما از نیروی انسانی خود به درستی استفاده نکرده‌اند.

وی می‌‌افزاید: متأسفانه کشور ما به احتمال زیاد در آینده با کمبود نیروی انسانی مواجه خواهد شد و این موضوع دلایل مختلفی دارد. یکی از این دلایل، کاهش آمار ازدواج‌های اصولی است که به کاهش نرخ رشد جمعیت می‌انجامد. مهم‌ترین دلیل کاهش ازدواج هم مشکلات اقتصادی ناشی از سوء‌مدیریت و عدم برنامه‌ریزی‌های صحیح در استفاده از نیروی انسانی و منابع است. سرمایه‌های خارج شده از کشور برای تولید به کار نمی‌رود، و از این رو جامعه به سمت فقر بیشتر می‌رود. بسیاری از جوانانی که باید در ایران بمانند و فرزنددار شوند، مهاجرت می‌کنند و این به نوبه خود باعث کاهش آمار ازدواج و زاد و ولد در کشور می‌شود و بحران آب و خشکسالی رو به گسترش نیز از دیگر سو بر مشکلات دامن می‌زند.

دکتر سروری با تأکید بر این‌که شرایط اقتصادی، روند رو به رشد طلاق و کاهش ازدواج و خروج جوانان از کشور، روند زاد و ولد را تحت تأثیر قرار می‌دهد، می‌افزاید: وظیفه اقتصاددانان و سیاستمداران است که این وضعیت را تجزیه و تحلیل کنند. یکی از تأثیرات اقتصاد ناسالم بر زاد و ولد، ترویج ازدواج‌های سفید و روابط غیرقانونی و غیر رسمی و شاید هم غیرشرعی است که عموما منجر به فرزندآوری نمی‌شود و در ازدواج‌های سالم و طبیعی هم کمتر کسی به دلیل وضعیت اقتصادی، جرأت بچه دار شدن پیدا می‌کند.

**عوارض زندگی ماشینی
به گفته دکتر سروری، دومین عاملی که منجر به کاهش تولد کودکان سالم می‌شود، زندگی ماشینی و آلودگی‌های صنعتی هوا، غذا و آب است که می‌تواند به تولد کودکان مبتلا به بیماری‌های ژنتیکی و مادرزادی (معلولیت‌های ذهنی و جسمی) منجر شود. او می‌گوید: این وضعیت، علاوه بر آن که منجر به افزایش بیماری‌هایی مانند سرطان و سکته می‌شود، بر روی قوه باروری نیز تأثیر می‌گذارد و یکی از دلایل عقیم‌شدن و نازایی افراد است. ‏

تا 6ـ5 سال پیش در کلاس‌های دانشگاه و از قول متخصصان زنان و زایمان، 15 درصد از زوج‌ها عقیم شناخته می‌شدند، اما امروز این نرخ در حدود 20 درصد اعلام می‌شود. عواملی مانند صدها نوع آلودگی‌های شیمیایی و امواج پارازیت در ایجاد این وضعیت بی تأثیر نیستند.

این استاد ژنتیک می‌افزاید: کشورهای پیشرفته می‌کوشند کمبود نیروی انسانی خود را با پذیرش و به کار گرفتن جوانان مهاجر تأمین کنند، اما کشورهایی که جوانان آنها به دلایل گوناگون از وطن خود مهاجرت می‌کنند، از این امکان نیز برخوردار نیستند و همین موضوع باعث نگرانی مسئولان کشور ما شده است.

افزایش جمعیت، راهکارهای عملی پیچیده مانند رونق اقتصادی، افزایش بازار کار، حل مشکل مسکن، مبارزه با آلودگی‌های زیست‌محیطی و رواج ازدواج‌های اصولی را می‌طلبد که مستلزم برنامه ریزی‌ها و سرمایه گذاری‌های عظیم اند. رونق اقتصادی می‌تواند شامل سرمایه گذاری‌های خارجی باشد که نیازمند تغییر در شرایط اجتماعی اقتصادی جامعه است که در شرایط فعلی، کار مشکلی به نظر می‌رسد.

**دو سوی یک مسأله
اگر زوجی بعد از 3 سال رابطه زناشویی اصولی و طبیعی بچه‌دار نشوند، عقیم به حساب می‌آیند. اگرچه امروزه در اغلب موارد می‌توان با روش‌های پیشرفته علمی به آنها کمک کرد تا بارور شوند، اما در برخی موارد معالجات هم پاسخ نمی‌دهد یا درمان، هزینه‌های بسیار بالایی دارد که زوج‌ها از عهده تأمین آن برنمی آیند و بنابراین، بخشی از 20 درصد زوج‌های نابارور، بدون فرزند باقی می‌مانند. ‏

دکتر سروری با بیان سخن بالا می‌گوید: از یک طرف نرخ تولد نوزادان سالم و طبیعی رو به کاهش و از طرف دیگر، تعداد زوج‌های بدون فرزند رو به افزایش است. بنابراین باید همه نوزادان را که به طور سالم و طبیعی متولد می‌شوند، صرف نظر از شرایطی که در آن به دنیا آمده اند، مغتنم بشماریم، آنان را سرمایه عظیم آینده کشور بدانیم و برای آموزش و پرورش شان سرمایه گذاری کنیم.

کودک سالم، فارغ از این که توسط چه خانواده‌ای و با چه شرایطی به دنیا آمده، بنده خدا و مانند فرشته‌ای پاک و معصوم است و حق زندگی و داشتن امکانات خوب خانوادگی و اجتماعی را دارد، تا بتواند از استعدادهای خدادادی اش به بهترین نحو استفاده کند.

از طرف دیگر خانواده‌ای که امکان بچه‌دار شدن ندارد نیز حق دارد از لذت داشتن فرزند بهره مند شود. همین طور خانمی که به دلایل گوناگون و مشکلات فرهنگی ـ اقتصادی جامعه، امکان ازدواج پیدا نکرده است، حق تجربه احساس مادر شدن را دارد.

**فرزندخواندگی در کشورهای پیشرفته
دکتر علی اصغر سروری می‌گوید: در اصفهان زمانی مرتب به «کوه صفه» می‌رفتیم. یک بار شنیدم که مردم دیده‌اند کلاغ‌ها در نقطه‌ای جمع شده اند، پیش رفته‌اند و نوزادی را پیدا کرده‌اند که کلاغ‌ها مشغول خوردن او هستند. در زمانی که زاینده رود آب داشت، مردم نایلون سربسته‌ای را از آب گرفتند و نوزاد سقط شده‌ای را در آن یافتند.

به همین ترتیب ده‌ها هزار کودک معصوم داریم که به هر دلیلی در جامعه رها شده‌اند یا خانواده آنها امکانات لازم مادی و معنوی را برای پرورش‌شان نداشته و آنها را به مراکز خاص سپرده اند. این کودکان، قربانی مشکلات اقتصادی و فرهنگی والدین و جامعه خود شده اند.

در جوامع مترقی که فرزندخواندگی رایج است، سازمان‌ها، تشکیلات، امکانات و مددکاری‌های اجتماعی فراوانی وجود دارد تا فرزندان بی سرپرست را به خانواده‌های علاقه مند و فاقد فرزند بسپارد. به این ترتیب این کودکان می‌توانند در بهترین شرایط زندگی کنند و به شخصیت‌هایی مهم و کارآمد تبدیل شوند. نمونه‌های فرزندخوانده‌هایی که در تغییرات جهانی نقش داشته اند، بسیار زیاد است.

دانشیار گروه ژنتیک دانشگاه علوم‌‌پزشکی اصفهان می‌افزاید: در کشورهای پیشرفته، قوانین فرزندخواندگی تا حدی جا افتاده است که اگر 2 جوان بچه دار شوند و توان اقتصادی، فرهنگی و روحی نگهداری از او را نداشته باشند، می‌توانند از طریق اینترنت اطلاعیه‌ای بدهند به این مضمون که ما به زودی صاحب فرزندی می‌شویم، ولی توان نگهداری از او را نداریم. به این ترتیب خانواده‌های مشتاق داشتن فرزندخوانده، می‌توانند با آنها تماس بگیرند و توافق کنند تا نوزاد به یکی از آنها واگذار شود. این کار از طریق مجاری قانونی و تشکیلات اجتماعی مربوطه و با محترمانه‌ترین حالت و سهل‌ترین روش‌ها انجام می‌شود تا در نهایت کودک از زندگی خوبی برخوردار شود.

دکتر سروری می‌افزاید: حتی سازمان‌های بین‌المللی فرزندخواندگی بسیار توسعه پیدا کرده‌اند و مثلا برای خانواده‌های آلمانی، امریکایی یا سوییسی این امکان وجود دارد تا کودکی از ژاپن را به فرزندخواندگی برگزینند. در امریکا و اروپا خانواده‌های سفیدپوست زیادی را می‌بینید که کودکی سیاه پوست به همراه دارند که در واقع فرزندخوانده آنهاست.

**تجربه‌های موفق
در کشورهای مترقی فرزندخواندگی نه فقط مایه شرم و سرافکندگی نیست، بلکه به عنوان اقدامی خداپسندانه و نیکو، مایه افتخار و سربلندی است. در آن کشورها کودکان بی‌سرپرست، شناسنامه و پرونده دارند و مشخصات والدین‌شان موجود است اما در ایران این کودکان اغلب پیدا شده‌اند.

دکتر سروری با اشاره به تجربه‌های دوران دانشجویی‌اش در خارج از کشور می‌گوید: در فرانسه که بودم، یکی از کارهای دانشجویی که به ما می‌دادند این بود که می‌بایست بر اساس بیمه اجتماعی در روزهای تعطیل به خانواده‌های مسن بدون فرزند سر بزنیم و برای 24 ساعت نقش فرزند را برایشان بازی کنیم. آنها هزینه‌ها را تقبل می‌کردند و برایشان این مهم بود که احساس کنند ما فرزندشان هستیم. گاهی خانواده‌ای متقاضی این می‌شد که هر هفته دانشجوی خاصی به آنها سر بزند، حتی پیش می‌آمد که هدیه‌ای می‌خریدند و در روز تعطیل چشم به راه می‌نشستند تا آن دانشجو از راه برسد. ما آنها را به پارک، سینما، اپرا یا منزل بستگانشان می‌بردیم.‏

وی می‌افزاید: امریکا پرچمدار فرزندخواندگی در جهان است، روز و هفته جهانی فرزندخوانده وجود دارد و در آن ایام، هزاران کودک میان والدین بیولوژیکی و والده خواندگان مبادله می‌شوند. در آنجا موسسات و انجمن‌های زیادی وجود دارد که در این زمینه فعالیت می‌کنند. فرزندخواندگان حتی در مجلس دارای نمایندگانی هستند که از حقوق آنها دفاع کنند، زیرا مطابق نظر یونیسف(صندوق بین المللی کودکان) فرزندخوانده و والده خوانده نیز باید از همان حقوقی برخوردار باشد که فرزندان و والدین بیولوژیکی از آنها بهره مندند و از اینرو حقوقدانان و قانونگذاران باید ناظر بر اجرای قوانین مرتبط با این موضوع باشند. ‏

**مشکلات فرزندخواندگی در ایران
پیامبر اکرم‌(ص) فرموده است: کسی که کودک بی‌سرپرستی را سرپرستی کند، در روز قیامت، فاصله من و او کمتر از دو انگشت دست است. همچنین می‌فرماید: بهترین خانه، خانه‌ای است که در آن از یتیمی نگهداری شود.

حضرت علی (ع) می‌فرماید: با یتیم چنان رفتار کنید که با فرزندان واقعی خودتان رفتار می‌کنید.

امام حسن مجتبی(ع) که به کریم اهل بیت شهرت دارد، در منزل خود شماری از ایتام را سرپرستی می‌کرد. از امام صادق (ع) نقل شده است که هرکس می‌خواهد مشمول رحمت الهی قرار بگیرد، باید نسبت به یتیمان مهربان باشد. امام محمد باقر(ع) می‌فرماید: کسی که یتیمی را سرپرستی کند، بهشت بر او واجب می‌شود.

با وجود سوابق تاریخی و مذهبی و آیات قرآن و احادیث معتبر و توصیه‌های بزرگان درباره مهر به یتیمان، متأسفانه در حال حاضر نوع نگاه به فرهنگ فرزندخواندگی در جامعه ما اسفناک و تأثرآور است. این موضوع چه دلایلی دارد؟
دکتر سروری در پاسخ به این پرسش می‌گوید: اولا دیدگاه اکثر خانواده‌های ایرانی نسبت به پدیده فرزندخواندگی منفی است. اغلب، کودکان بی‌سرپرست را نامشروع، سرراهی و بی اصل و نسب می‌دانند و تصور می‌کنند این کودکان شرور و تعلیم ناپذیرند و سرمایه گذاری در تعلیم و تربیت آنها بی‌نتیجه است، درحالی که وجود هزاران فرزندخوانده که از چهره‌های مشهور جهانی هستند، بر این تفکر قلم بطلان می‌کشد.

اشکال بعدی، کمبود امکانات برای فرهنگ‌سازی و عدم اطلاع‌رسانی درست برای آگاهی بخشی به مردم است. همچنین با کمبود مراکز و موسسات و امکانات دولتی و خصوصی فرهنگی و اجتماعی مربوط به مسأله فرزندخواندگی مواجهیم، اگرچه در سازمان بهزیستی کارهایی به صورت محدود در این زمینه انجام می‌شود.

در نهایت لازم است انجمن‌هایی با حضور کارشناسان، متولیان و قانونگذاران برجسته و متخصص و آگاه و علاقه مند در این زمینه تشکیل شود که محدودیت‌ها و موانع قانونی را برطرف کنند و جنبه‌های روان شناسانه و جامعه شناختی مسأله را مورد بررسی قرار بدهند.

**نگاه نادرست به فرزندخواندگی
‏متأسفانه در ایران رابطه میان 2 گروه «کودکان بی سرپرست» و «خانواده‌های فاقد فرزند» بسیار ضعیف است و اغلب خانواده‌ها مایلند فقط کودکان دختر و زیر یک سال را به فرزندی بپذیرند.

اگرچه مطابق آمار سازمان بهزیستی، تعداد خانواده‌های متقاضی فرزندخوانده از تعداد کودکان بی سرپرست بیشتر است و این پیش آگهی خوبی است که نشان می‌دهد فرهنگ فرزندخواندگی در حال جا افتادن در جامعه است، اما باید به جایی برسیم که خانواده‌ها مخفیانه این کار را انجام ندهند و باعث مباهات شان باشد که سرپرستی کودکی را قبول می‌کنند.‏

دکتر سروری با بیان این موضوع می‌گوید: متأسفانه در مواردی، خانواده‌ها حاضرند داستان‌های زیادی ببافند تا به اطرافیان ثابت کنند خودشان بچه‌دار شده اند، زیرا در فرهنگ ما بچه دار نشدن، عیب و نقص بزرگی به شمار می‌رود و کسی که بچه‌دار نمی‌شود، سرافکنده است و از دیگران متلک می‌شنود که مثلا مرد نیست یا اجاقش کور است!‏

وی با اشاره به تجربه سال‌ها مشاوره‌اش در زمینه ژنتیک، خاطراتی در این مورد تعریف می‌کند: خانواده‌هایی به من مراجعه می‌کردند و می‌گفتند ما 10 سال است بچه دار نشده‌ایم و در مراکز باروری هم نتیجه نگرفته ایم. حالا چه باید بکنیم؟ من می‌گفتم کودکی را به فرزندی قبول کنید. می‌گفتند این کار در خانواده ما به قدری نکوهیده است که اصلا جرأت نمی‌کنیم انجام بدهیم یا مثلا به مسافرت‌های طولانی مدت و خارج از کشور می‌رفتند یا وانمود می‌کردند رفته‌اند تا بعد از مدتی که فرزندخوانده‌ای آوردند، به همه بگویند بچه خودمان است!.

**فرهنگ سازی برای فرزندخواندگی
دکتر علی اصغر سروری با بیان این که قوانین ما در زمینه فرزندخواندگی کامل نیست، می‌گوید: قوانین و روش‌های تحویل فرزندخوانده در ایران بسیار پیچیده و مشکل و گاهی غیرعملی است و اکثر کسانی که به این کار تمایل دارند، از مشکلات مربوطه شاکی‌اند تا جایی که گاهی از اقدام منصرف می‌شوند. حتی یک کارمند بهزیستی را می‌شناسم که خودش معاون یک مرکز کودکان بی سرپرست بود. او بچه دار نمی‌شد و برای تحویل یکی از کودکان اقدام کرد اما قوانین به قدری مشکل بود که موفق نشد. شرط تمکن مالی بیش از حد را نداشت و کاغذبازی‌ها خسته اش کرد.

این استاد ژنتیک می‌افزاید: برای حل این مسأله باید توسط کارشناسان مربوطه از طریق نوشتن کتاب و مقاله، سخنرانی، مطالب رسانه‌ها و برنامه‌سازی در صدا و سیما فرهنگسازی کنیم. باید شرایطی فراهم شودکه والدین خوانده‌ها و فرزند خوانده‌ها به راحتی و با افتخار از تجربه‌هایشان حرف بزنند. قانونگذاران باید به تدوین و تصویب قوانین مترقی و مناسب در زمینه فرزندخواندگی توجه کافی داشته باشند تا جوابگوی شرایط فعلی این مسأله در ایران باشد. همچنین لازم است همکاری صمیمانه و صادقانه‌ای میان دست اندرکاران و مسئولان بهزیستی وجود داشته باشد تا شرایط انتقال فرزندخوانده به خانواده‌ها تسهیل شود.

نویسنده کتاب «شکوه فرزندخواندگی» به خانواده‌ها و دست‌اندرکاران مسأله فرزندخواندگی توصیه می‌کند برای فرهنگ‌سازی در این حوزه، کتاب او را مطالعه کنند.‏

منبع: روزنامه اطلاعات، 1395.10.1
**گروه اطلاع رسانی**9165**9131**انتشار دهنده: شهربانو جمعه

اطلاعات تکميلي

خواندن 1390 دفعه

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

آخرین اخبار

اخبار انتشارات دیجیتال

پربازدیدترین اخبار