چاپ کردن این صفحه
سه شنبه, 30 آذر 1395 ساعت 16:25

بوق پیروزی در هزیمت - فهیم تاشتکین

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
حلبی که آزاد شد، قربانی بود، قربانی هوس نوعثمانی. قربانی حاشیه نشینان خلیج فارس که می خواستند پای ایران و مقاومت را قطع کنند.
به گزارش ایرنا، فهیم تاشتکین روزنامه نگار سرشناس و کارشناس مسائل خاورمیانه که از منتقدین سیاست خارجی دولت آنکارا است و تاکنون چندین کتاب و صدها مقاله در خصوص تحولات منطقه به رشته تحریر در آورده، در مقاله ای با عنوان 'بوق پیروزی در هزیمت' چگونگی شکست سیاست های دولت آنکارا در قبال سوریه را همزمان با بازگشت حلب به آغوش مام میهن سوریه را در تارنمای خبری ـ تحلیلی 'روزنامه دیواری' به چالش کشیده است.
او نوشته است: حلب قربان کینه ای است که غرب در دفاع از رژیم غاصب اسرائیل در قبال سوریه در سینه داشت و در واقع حلبی که آزاد شد، هزینه عادی سازی روابط ترکیه با روس ها بود و چنین به نظر می رسد که طوفان بزرگتری از حلب در خارج آن شهر به پا شده و سر سخن نیز تراژدی انسانی است.
در ادامه مقاله وی آمده است:
اصولا وقتی سخن از انسانیت است، نباید سخنی برای گفتن داشته باشیم. آری جان هر معصومی که گرفته می شود، باید داغی بر سینه نهاده شود. هر جنگ یک بعد انسانی دارد که نمی توان از آن عبور کرد. اما آیا فریب به خاطر موضع انساندوستانه، می تواند قابل قبول باشد؟
آنچه قابل تحمل نیست، تجارت در سایه اشک چشم کسانی است که با محاسبات کثیف خود، بر طبل جنگ کوبیده، به یغمای شهر چشم پوشیده، برای زمینه سازی به مداخله خارجی، دست به هر حیله از جمله سلاح شیمیایی زده و بی محابا جهادگران را تامین مالی کرده و اکنون ماهرانه اشک می ریزند و می خواهند که بر روی گناهان خود شال بپوشانند.
حلب سقوط کرد! حلب آزاد شد!
حلب پایان بازی و فرو آمدن نقاب از چهره است. حلب وارد گود کردن سازمان ملل، جنجال به پا کردن، غوغاگری در کوچه ها و سرخ کردن تیترهای رسانه هاست.
متاسفانه دغدغه های انسانی برای خیلی ها صرفا یک نقاب است.
آیا کسی هست که علاقه غربی ها به القاعده را به چالش بکشد؟
اگر هذیان های شیوخ خلیج فارس را که دهها سال است از جهادگران به عنوان ابزاری برای امیال سیاست خارجی استفاده می کنند، به کناری بگذاریم، به تلاش غربی ها از شکست القاعده و هم پیمانان آن چه باید گفت؟
آیا واقعا دغدغه آنها غیرنظامیان حلب است؟
پس چرا در قبال قتل عام های سعودی ها در یمن سکوت دارند؟ و بسیاری دیگر از قتل عام ها...
چرا پشت سر گروههای تروریستی مانند جبهه النصره، احرار الشام و نورالدین الزنکی می ایستند؟
آیا فقط بمب های بشکه ای حلب را ویرانه کرد؟
به حواریون تمدن چه باید گفت که از جهادگرانی حمایت کردند که با بمب گذاری در تونل های زیر زمینی، آثار تاریخی را تخریب کردند و با انتشار فیلم کرده های خود، آن را ابزار تبلیغاتی کردند؟
آری، جنگ می کشد، ویران و آلوده می کند و به همین خاطر است که اساسا باید با جنگ مخالف بود.
نوعدوست بودن در دامن زدن به جنگ نیست، در تلاش برای متوقف کردن آن است.
یک بار هم منظری را که از آن نگاه می کنید، عوض کنید و برای یک طرفی که به مبارزه خود 'جنگ انقلابی' می گوید و برای طرف دیگر که 'دفاع از وطن' گوید، دوباره بنگرید.
برای هم پیمانان غرب و حاشیه نشینان خلیج فارس، حلب سقوط کرده و برای سوریه حلب شهر 'آزاد شده' است.
بهتر این است که در کنار توجه به هشدارهای نماینده سازمان ملل در خصوص غیرنظامیان محصور مانده در شرق حلب، بدون توجه به منبع موثق این ادعاها و تناقض های جدی در ماهیت فاعلان این حادثه، به توضیحات کمیسیون تحقیق و تفحص سازمان ملل در خصوص ممانعت معارضان سوری از خروج غیرنظامیان از حلب و تشکیل سپر انسانی از آنها را نیز مد نظر قرار دهید.
منطقی آن است که بمباران مناطق شیعه نشین تحت محاصره فوعه و کفریا با راکت و موشک گروههای مورد حمایت غرب و شیوخ خلیخ فارس در کنار وضعیت شرق حلب را نیز ببنید.
همچنین تیراندازی از سوی شبه نظامیان به غیرنظامیانی را که می خواهند از شرق حلب خارج شوند، به یاد بیاورید.
در سوریه پیش از هر چیز واقعیت ها قتل عام شد. در آستانه هر نشست در شورای امنیت سازمان ملل، هر نشست گروه به اصطلاح دوستان سوریه، هر همایش در ژنو، با دروغ های پوشالی دهشت انگیز رو به رو شدیم.
اکنون که داریم به آخر فیلم می رسیم، به اوج رسیدن این دروغ های پوشالی، تعجب آور است؟ نه.
تغییر رژیم در سوریه از روی حلب طراحی شده بود، پایان بازی هم به حلب ختم شد، به همین خاطر به جنگ حلب، مادر جنگ ها گفته شد.
به اصطلاح قرار بود که حلب پایتخت انقلاب پیمان غرب و شیوخ خلیج فارس باشد، همانند نقشی که در لیبی به بنغاری دادند.
اکنون بیا و ببین که شهروندان حلب، انقلابیون ساختگی را به آغوش نگرفتند. چرا که آنها رفتار جهادگران سلفی در دوره 1977-1982 میلادی را در انجام حملات مذهب گرایانه، ربودن و مثله کردن انسانها فراموش نکرده اند و می بینند که همین کار را امروز داعشی ها انجام می دهند!
چرا عملیات حلب شروع نشده، جامعه بین المللی را با ادعای قتل عام و تجاوز به حرکت در آوردند؟
چنین به نظر می رسد کسانی که محاسباتی روی سوریه دارند، به این آسانی نمی خواهند بازی را خاتمه دهند.
این که باراک اوباما در آخرین روزهای دوران ریاست جمهوری خود، با افزودن ماده ای بر بودجه 2017 در خصوص رفع موانع از تامین سلاحهای پیشرفته معارضان سوریه اقدام می کند، در این جهت است.
کسانی هم که می خواهند این بازی را خاتمه دهند، در پی آن هستند که تاثیر بومرنگ را با تنظیمات حساس کاهش دهند.
اما جای اصلی که بومرنگ خواهد زد، مشخص است: ترکیه.
خرابی سوریه دارد روی ترکیه فرو می ریزد.
اگر دقت شود دیده خواهد شد که فروپاشی در حلب به موازات دو رویداد تحقق یافت.
ترکیه که در سیاست خارجی به تنگنا رسید، برای باز کردن راه تنفسی به خود، به اجبار، راه عادی سازی روابط با روسیه را در پیش گرفت.
وقتی اردوغان در خانه پوتین را کوبید، هزینه آن گریز ناپذیر، پذیرش مشکلات ناشی از سوریه برای ترکیه بود و همان طور هم شد.
اردوغان مجبور شد به معارضانی که به آنها کفیل شده و در خصوص پیروزی در سوریه سوگند یاد کرده و به همراه سازمان جاسوسی آمریکا در تامین سلاح و مهمات و آموزش آنها دریغ نکرده بود، بگوید: انگار راه تا اینجا بود!
البته قطع کمک های لجستیکی و تامین سلاح به معارضان کافی نبود.
بر اساس قولی که به پوتین داده شده بود، می بایستی جبهه النصره از حلب خارج می شد.
احرارالشام که از سوی اعضای سابق القاعده تشکیل شده و در راس گروههای معارض نزدیک به ترکیه است، به سرعت عقب نشینی کرد. لذا النصره که تنها مانده بود، نتوانست مقاومت زیادی نشان دهد.
برای دیدن شکافی که مداخله ترکیه در بین جهادگران ایجاد کرده، زیاد منتظر نخواهیم ماند.
رویداد دوم، تغییر جهت و هدف جنگ توسط ترکیه بود.
متلاشی کردن خودمختاری شکل گرفته با ائتلاف کردها، اعراب، سریانی، کلدانی، ارمنی، چچن، چرکس و ترکمن در منطقه روژوا در شمال سوریه، به هدف اول ترکیه تبدیل شد.
مبارزه با داعش نیز به آن اضافه شد.
با شروع عملیات سپر فرات ترکیه در شمال سوریه، بخشی از نیروی گروههای در حال جنگ با دولت سوریه، به خط الباب – اعزاز منتقل شد که این امر نیز موجب تضعیف جبهه حلب شد و به همین خاطر است که برخی ترکیه را مسئول هزیمت در حلب می بینند.
پیکارجویان به جای مانده، مال ماست!
چنین به نظر می رسد که آنکارا در تکاپوی سرپوش گذاشتن به هزیمت خود در حلب و تبدیل این هزیمت به فرصت است.
کسانی که پیشتر با ادعای این که اگر حلب سقوط کند، ترکیه با هجمه نیم میلیونی مهاجران در مرزهای خود رو به رو می شود، رعب و وحشت به افکار عمومی جهان انداخته بودند، اکنون کمپین 'برای حلب راه باز کنید، انسان ها بیایند' به راه انداخته اند.
البته که 100 هزار نفر تخلیه شده به ترکیه نیامده و نخواهند آمد و دولت سوریه برای آنها، اردوگاه دیگری زده است.
بحث اصلی در تخلیه مربوط به گروههای معارض مسلح و خانواده آنهاست.
پیکارجویانی که پیشتر از قدسیه، حما، قوتای شرقی و حلب خارج شده بودند، با اتوبوس ها به ادلب منتقل شدند.
مشکل اینجاست که ادلب مرکز حکمرانی جبهه النصره است و این تشکیلات هر چند که دید مثبتی به تقویت نیروی خود با سایر نیروهای معارض داشته باشد، مایل نیست که این منطقه را با نیروهای رقیت تقسیم کند.
تلاش های ترکیه برای معرفی خود به عنوان 'قدرت نجات دهنده غیرنظامیان' در تخلیه غیرنظامیان در مذاکره با ایران و روسیه، شایان تقدیر است. البته برای دور کردن تبعات فروش حلب ....
دغدغه بعدی آنکارا، استفاده معارضان خارج شده از حلب در عملیات سپر فرات است. پیش بینی می شود کسانی که به ادلب منتقل شده اند، از منطقه ختای وارد ترکیه شده و از طریق مرکز کلیس به خط الباب – اعزاز اعزام خواهند شد.
بعید است که همه معارضان به این طرح دید مثبت داشته باشند، چرا که بخش مهمی از آنها برای سرنگونی اسد بسیج شده بودند نه برای جنگ با داعش و کردها.
برای بخش دیگر نیز این جنگ تمام شده است. گفته می شود صدها تن از معارضان سلاح های خود را تحویل نیروهای ارتش سوریه داده اند. برخی از پیکارجویان نیز که انگیزه ایدئولوژیک قوی دارند، به راه خود ادامه خواهند داد. مساله اصلی اینجاست.
خلاصه اینکه، اردوغان که در سال 2012 میلادی مژده داده بود که فرزندان واقعی سوریه، پاسخ لازم را در حلب به بشار اسد خواهند داد، امروز آن پیکارجویان را عقب می کشد.
با آنها چه خواهد کرد؟ آدرس فعلی سپر فرات دیده می شود.
بعد چه خواهد شد؟
افزون بر اینکه این جنگ در حلب متوقف نمی شود و بشار اسد در قبال حلب، ادلب، اعزاز و الباب را به اردوغان واگذار نمی کند.
وقتی نوبت آزاد سازی به این شهرها رسید، ترکیه با دهها هزار پیکارجو چه خواهد کرد و به کجا تخلیه خواهد کرد؟
خاورم/2011/1905**انتشار دهنده: حسن فاخری

اطلاعات تکميلي

خواندن 1186 دفعه
خبرنگاران کتاب

آخرین‌ها از خبرنگاران کتاب