یکشنبه, 14 آذر 1395 ساعت 13:04

سلمان هراتی شاعر انقلابی که هزار عرصه برای پریدنش تنگ بود

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
نوشهر – ایرنا – سلمان هراتی با تخلص شعری 'آذرپاد' از جمله شاعران معاصر انقلاب است که با نگاهی آمیخته به نکوهش مدرنیته و تمدن غرب و سرسپردگی به باورهای دینی و مذهبی شعر می سرود اما افسوس که هزار عرصه برای پریدنش تنگ بود.
سلمان هراتی سال 1338 در روستای مزردشت خرم آباد تنکابن از پدری به نام 'عقیل ' و مادری به نام ' نقره ' به دنیا آمد.
وی در دوران کودکی علاقه زیادی به رشته های هنری بویژه آواز و نمایش داشت و به همراه خواهران و برادران خود به مشاعره می پرداخت.
سلمان با وجود اینکه بسیار بازیگوش و پرشور بود ولی یکی از شاگردان موفق در مدرسه به شمار می رفت تا اینکه در سال سوم راهنمایی به دلیل عارضه ناگهانی روحی که برایش به وجود آمد از ادامه تحصیل بازماند . او در این مدت بسیار منزوی و گوشه گیر شده بود و مدام در حال نوشتن بود و بدون آنکه نوشته هایش را به کسی نشان بدهد ، پاره می کرد تا اینکه در سن 13 سالگی تصمیم می گیرد از خانواده جدا شود و به تنکابن مهاجرت کند و زندگی مستقلی را آغاز نماید.
وی که در اتاق کوچکی نزدیک محل کارش مستقر شده بود پس از 2 سال سختی و مشقت فراوان تصمیم می گیرد تا با ثبت نام در مدرسه شبانه به ادامه تحصیل بپردازد. در همین دوران سلمان با کتاب های شاعران بزرگ آن دوران آشنا می شود و همین مسئله تحولی بزرگ در روحیه او به وجود می آورد به گونه ای که پس از آن به نوشته های خود با اعتماد به نفس بیشتری می نگریست.
سلمان پس از 2 سال دوری از زادگاهش به خانه پدری بازگشت اما این بار نوشته هایش را برای اهل خانه و دوستانش می خواند و نظرات آنها را جویا می شد. با وجود آنکه برخی از نوشته ها مورد تمسخر دوستانش قرار می گرفت اما به دلیل خودباوری که به دست آورده بود اینگونه مسائل نه تنها مانع نوشتنش نشد بلکه او را در نوشتن آثاری بهتر تشویق و ترغیب می نمود.
پس از اتمام سال دوم دبیرستان به واسطه یکی از دوستانش به نام کاظم شیخ محمودی که بعد ها در دوران دفاع مقدس به درجه رفیع شهادت نائل آمد ، برای ادامه تحصیل و کار به تهران رفت .
وی پس از اخذ مدرک دیپلم برای گذراندن خدمت سربازی به اصفهان رفت و در طول این مدت حتی یک بار هم به زادگاهش باز نگشت و علت این کار خود را پی بردن به خویشتن خویش عنوان می کرد.
سلمان پس از اتمام خدمت سربازی در رشته هنر دانشگاه تربیت معلم تهران پذیرفته شد و در این مدت با شاعران معروفی همچون 'قیصر امین پور' ، ' سید حسن حسینی ' و ' ساعد باقری ' آشنا شد و از طریق آنها به انجمن شعر حوزه هنری راه یافت.
سلمان هراتی در حقیقت از سال 1358 که مصادف بود با پیروزی انقلاب اسلامی به صورت حرفه ای شعر و شاعری را آغاز کرد.
وی در مورد خودش چنین می گوید : شاید نتوانم بگویم شعر در زندگی من چه نقشی می توانست داشته باشد ، همین قدر است که من فکر می کنم یک غم مرموزی یا یک اندوه ناشناخته ای در من بوده که مرا وادار می کرده به گفتن و نوشتن. خیلی وقت ها شده که من تصمیم گرفتم شعری نگویم ولی نشد ، خواستم ننویسم ولی دیدم نمی شود . احتیاج دارم به نوشتن و گفتن . برای همین هم شعر از نظر من تجلی فراق انسان است . هر انسانی که از اصلش دور مانده باشد.
سلمان هراتی به عقیده بسیاری از بزرگان ادبیات کشور ، یکی از ستارگان بی غروب شعر معاصر است چنانکه « رضا براهنی » او را شاعر « مادرزاد » و « قیصر امین پور » او را شاعری « نیمه تمام » می نامند.
وی درباره خودش می گوید : 'من هم در این آهنگ های گاه محزون و گاه شاد ، خواستم فراق خود را نشان بدهم و فراق انسان را که اساسا در این دنیا احساس بیگانگی می کند . احساس بی خویشی می کند و به طرف آن خویش خودش و اصل خودش در حرکت است.'
سلمان پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی به زادگاه خود بازگشت و به عنوان معلم هنر در یکی از روستاهای کوچک منطقه 'واجارگاه ' گیلان به تدریس مشغول شد اما همچنان رابطه خود را با دوستانش در حوزه هنری و انجمن شعر حفظ کرد .
وی در سال 1361 ازدواج کرد ولی از آنجا که در خانه پدری خود سکونت داشت و اقامت و زندگی در روستای دور افتاده محل کارش نیز امکان پذیر نبود به ناچار تنها روزهای پایانی هفته به خانه بازمی گشت.
سلمان هراتی با تعهدی که به کارش داشت سختی این رفت و آمدها را به جان خرید تا سرانجام سبب پروازش شد که 'هزار عرصه برای پریدنش تنگ بود .'
وی سرانجام در 9 آبان 1365 و زمانی که تنها 27 سال سن داشت بر اثر سانحه تصادف اتومبیل که به همراه دوست و همکارش از تنکابن به سوی محل کارش در حال عزیمت بود ، چشم از جهان فرو بست.
**من هم می‌ میرم
اما در خیابانی شلوغ
در برابر بی‌ تفاوتی چشم‌ های تماشا
زیر چرخ‌ های بی رحم ماشین
ماشین یک پزشک عصبانی
وقتی که از بیمارستان بر می‌ گردد
پس دو روز بعد
در ستون تسلیت روزنامه
زیر یک عکس 6 در 4 خواهند نوشت
ای آنکه رفته‌ ای ...
چه کسی سطل‌ های زباله را پر می‌ کند ؟
ثمره زندگی سلمان هراتی 2فرزند به نام های « رابعه » و « رسول » و سه کتاب شعر با عناوین ' از آسمان سبز ' ، ' از این ستاره تا آن ستاره ' و ' دری به خانه خورشید ' است.
سلمان هراتی منتسب به جریانی است معروف به جریان شعر دهه 60 یا شعر انقلاب و پایداری و یا شعر دفاع مقدس . او منسوب به گروه شاعرانی است که با علم کردن « بیدل دهلوی » تحت تعلیم شاعر فقید معاصر « مهرداد اوستا » بودند و بدین گونه هریک توانستند پرواز در فضای شعر را تجربه کنند. شاعرانی همچون « سلمان هراتی » ، « علی معلم » ، « قیصر امین پور » و « سید حسن حسینی » که عناصر مشترک بسیاری بین شعر و ایده این شاعران مشهود است.
سلمان هراتی شاعری است که اندیشه های زیبا و طرح عالی انسانی و معنوی را در قالبی مطرح می کند که خواننده را از خواندن مطالب زیادی و تکراری باز می دارد و اینگونه است که سخنش بر دلی می نشیند. او را پیرو راستین نیما خوانده اند و از طرفی رنگ و بوی سهراب را در اشعارش می بینید.
اشعار سلمان در مدت کوتاهی از عمرش سروده شده است و به دلیل قرار گرفتن در شرایط زمانی و فراز و نشیب انقلاب و دفاع مقدس و نیز تعلق خاطرش به بن مایه های فکری شیعه و فضای مذهبی که در آن رشد یافته بود ، نشان می دهد که مفاهیم و موضوعات مورد توجه سلمان در مسیر دیگر شاعران آن عصر است.
عموما شاعران دهه 60 پیرامون مفاهیمی می گشتند که در فضای آن سال ها حضور داشته و بنابراین سلمان هراتی نیز که متاثر از انقلاب ، جنگ و مسائل سیاسی و اجتماعی آن دوره بوده به جرگه ای پیوست که تمام دغدغه شان احیای فرهنگ شیعی و انقلابی بود و درک شعری وی برخاسته از این فضا بوده است.
در نتیجه نقد شعر سلمان به عنوان وجهی از وجوه شعر انقلاب و دفاع مقدس باید با توجه به رویکرد فوق و در نظر گرفتن ادبیات متعهد صورت پذیرد.
وی در تمامی مجموعه های شعری خود همچون مسافری است که در مسیری بدیع همراه با زیبایی های هنری طی طریق می کند و گاهی در ایستگاه رئالیسم و گاهی در ایستگاه ایده آلیسم تامل می کند.
پیوند مسائل اجتماعی با دنیای انتزاعی و نگاه معنوی به موضوعات اجتماعی در شعر سلمان هراتی به اوج خود می رسد . این نوع نگاه ، شعر سلمان را سرشار از امید و بشارت کرده است .
هراتی در شعرهایش به مردم آینده ای درخشان را نوید می دهد . این بشارت و امید از سرچشمه باوری است که سلمان به انقلاب اسلامی دارد .
وی در بین شاعران پایداری و دفاع مقدس ، سنگر بسیار حساسی را برای مبارزه پذیرفته و با وجود جوانی سرافرازانه از پس مسئولیت خویش برآمده است تا آنجا که کتاب ' از آسمان سبز ' او در اولین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس از سوی بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس جزء آثار برتر دهه 60 انتخاب می شود.
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت شب مانده بود و جرات فردا شدن نداشت
بسیار بود رود در آن برزخ کبود اما دریغ زهره ی دریا شدن نداشت
در آن کویر سوخته ، آن خاک بی بهار حتی علف اجازه ی زیبا شدن نداشت
گم بود درعمیق زمین شانه ی بهار بی تو ولی زمینه ی پیدا شدن نداشت
دلها اگر چه صاف ولی از هراس سنگ آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت
چون عقده‌ای به بغض فرو برد حرف عشق این عقده تا همیشه سر واشدن نداشت
*دلم گرفته از این روزها ، دلم تنگ است میان ما و رسیدن ، هزار فرسنگ است
مرا گشایش چندین دریچه کافی نیست هزار عرصه برای پریدنم تنگ است
اسیر خاکم و پرواز سرنوشتم بود فرو پریدن و در خاک بودنم ننگ است
**یک روز مرا از این بیابان ببرید از خالی بهت شوره زاران ببرید
تا محضرسبز آب را دریابم چشمان مرا به باغ باران ببرید ...
خبرنگار : علیرضا پورعلم**انتشار دهنده:سید محسن حسن نیا
1899/1602/7513/

اطلاعات تکميلي

خواندن 701 دفعه

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

آخرین اخبار

اخبار انتشارات دیجیتال

پربازدیدترین اخبار