در این یادداشت که در روزنامه شرق به قلم بهزاد صابری پژوهشگر مسائل حقوقی و بین المللی نگاشته شد، آمده است: در این دوره، استاد ما می گفت (نقل به مضمون) که ایرانیان سابقه چند هزار سال زمامداری و دولت دارند و تازه به دوران رسیده نیستند.
فرقی ندارد که چه حکومتی در ایران روی کار باشد؛ آن خرد و آن تجربه چندهزارساله در ایران هست و همین باعث میشود ایران همواره یک بازیگر مهم در منطقه و جهان باشد. چند سال بعد از این گفتوگو، در شهر وین اتریش، پایتخت دیرینه امپراتوری رم-ژرمانی و امپراتوری اتریش-مجار، شهر سیاستمداران بزرگی مانند مترنیخ (معمار اروپای پس از ناپلئون)، گذرم به «آکادمی دیپلماتیک وین» افتاد که تأسیس آن به سه قرن پیش بازمیگردد و از قدیمیترین و معتبرترین مراکز آموزش دیپلماسی در جهان است. نخستین چیزی که در ارتباط با این آکادمی توجه مرا جلب کرد، نشان (یا لوگوی رسمی) این آکادمی است.
روی این نشان، علاوه بر نام آکادمی که به زبان آلمانی است، به خط و به زبان فارسی نوشته شده: «از برای حق، از برای پادشاه». فارغ از محتوای این پیام (که اشاره به حاکمیت دوگانه آسمانی و زمینی دارد)، نفس درج این عبارت به زبان و خط فارسی روی لوگوی رسمی این آکادمی قدیمی و معتبر معلوم میکند که سابقه و قدمت سیاستورزی و زمامداری ایرانی چه تأثیر درخورملاحظهای بر سیاست و دیپلماسی در جهان داشته است.
همین قبیل تأثیرها است که باعث میشود شخصیتی مانند مونتسکیو نظریهپرداز «تفکیک و استقلال قوا» نام کتاب معروف خود را «نامههای ایرانی» بگذارد. منظور از آوردن این مثالها، این است که ایران، بهعنوان یک قلمرو جغرافیایی مزایایی دارد؛ مثل دسترسی خوب و راحت به آبهای آزاد، موقعیت استراتژیک، برخورداربودن از نفت، گاز، برخی معادن، کوهستان و... . معایبی هم دارد؛ مثل کمبود آب، وسعت خاک بیابانی غیرقابل کشت و مانند آن. سایر کشورها هم از اینگونه مزایا و معایب دارند. اما ایران فقط این نیست. ایران را باید بهعنوان یک موجودیت تاریخی، بهعنوان یک ملت و بهعنوان یک فرهنگ هم دید.
از این زاویه، ایران چیزی نیست جز همه ما. ما ایران هستیم؛ همگی ما، با هر دین و مذهب و نژاد و سلیقه سیاسی. نیاکان و مردگان ما هم در این «ما» حضور دارند. حتی آن ایرانیانی که محل زندگیشان در گذشته در خاک جغرافیایی ایران بوده و امروز نام کشور دیگری را بر خود دارند هم در شکلگیری این «ما» نقش داشته و دارند و چه نیکوست هنگامی که این میراث را تحویل آیندگان میدهیم، هرکدام به سهم خود بر افزایش و غنیترشدن سهم دانش و خرد و تدبیر در «ایران» کوشیده باشیم.
این «ما»، این «ایران»، همچنان که آن استاد دیپلماسی در ترکیه به دیپلماتهای جوان این کشور گفته بود، همانند یک انسان خردمند و سرد و گرم چشیده است که دورانهای طولانی خوشی و ناخوشی، قدرت و ضعف، کاستی و فزونی را دیده و تاب آورده است. حاصل این همه آمدن و رفتن دولتها و سلسلهها، حاصل گفتار و کردار حکیمان و سیاستمداران با هر تفکر و مشربی، از سعدی و فردوسی و خواجه نصیرالدین طوسی و نظامالملک تا قوامالسطنه و مصدق و مدرس، در تجربه ملی و عقل جمعی ایران امروز ما انباشته شده است.
رفتار و منش و سیاستورزی ایرانی باید بازتابی از این تجربه و خرد باشد. جهان شاید از نفت و گاز و منابع معدنی ایران بینیاز شود، اما منطقه و جهان هرگز از خرد، سیاست و تجربه دیرینه ایران کهن بینیاز نخواهد بود. ایران در منطقه و جهان همواره باید به سیاست و عقل و تدبیر شناخته شود.
*منبع: روزنامه شرق، 1396.2.20
**گروه اطلاع رسانی**9128**9131**انتشار دهنده: شهربانو جمعه