آیت الله هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام بزرگمردی مصلحت اندیش، خستگی ناپذیر، یار وفادار امام، رهبری و مردم بود. او که همواره نماد امید و سرزندگی به شمار می رفت، در شامگاه 19 دی پس از سال ها مبارزه و دفاع از ارزش های والای انقلاب دعوت حق را لبیک گفت؛ مطبوعات کشور این رخداد را در یادداشت ها و سرمقاله های امروز خود به صورت گسترده بازتاب دادند.
روزنامه «آرمان» با درج یادداشتی با عنوان «پیاده و سوارهاش بلند قامت بود» به قلم احمدشیرزاد فعال سیاسی اصلاح طلب نوشت: آیت ا... اکبر هاشمیرفسنجانی را با هر معیاری که بسنجیم شخصیتی بزرگ بود، یک سیاستمدار بزرگ، یک روحانی بزرگ، یک خطیب و گوینده بزرگ و یک فعال اجتماعی بزرگ، چه در زمانی که در قدرت بود و چه در زمانی که از قدرت پیاده شد.
در واقع سواره و پیاده، بلند قامت بود. حتی زمانی که از اسب قدرت پایین آمد نیز از بسیاری از رقبای سیاسی خود بلند قامت تر بود. به نظر میرسد فقدان آیتا...هاشمی تاثیر شگرفی در صحنه سیاسی کشور خواهد گذاشت و موج بسیار بلندی ایجاد خواهد کرد. طبیعتا به جریان اصلاحات و اعتدال ضربه بزرگی وارد شده است. خلأ حضورآیت ا...هاشمی در صحنه سیاسی به راحتی پرنخواهد شد، اما موج اجتماعی حمایت از جریان اعتدال و راستین انقلاب اسلامی در روزهای آینده دیده خواهد شد.
روزنامه «شرق» در یادداشتی با عنوان «اندیشه ورز اعتلای ایران» به قلم سیدمصطفی هاشمی طبا نوشت: اندیشه اعتلای ایران و جمهوری اسلامی، لحظهای رهایش نکرد. آیت الله هاشمیرفسنجانی همواره امیدوار بود بتواند ایران را آباد کند. کتاب امیرکبیر را نیز با همین ایده به رشته تحریر درآورد. در دولت سازندگی همواره به آنچه کشور را جلو میبرد، فکر میکرد.
در مسائل اجرائی به شدت پیگیر و دقیق بود و با بحث کارشناسی، گرهها را باز میکرد. مترو تهران که امروز گره گشای پایتخت ١٤میلیونی است، اگر اصرار و پیگیری ایشان نبود، امکان ایجاد نداشت. در آن سالها، بسیاری با آن مخالف بودند؛ اما ایشان میدانست آینده بسیار زود از راه میرسد. محال بود طرح جامعی ارائه شود و ایشان، نبود بودجه را باعث نه گفتن به آن بداند.
این روزنامه همچنین در یادداشت دیگری با عنوان «مرگ چنین خواجه نه کاریست خرد» به قلم نعمت احمدی حقوقدان نوشت: آیتالله هاشمی رفسنجانی مردی از دیار کریمان، درختی تناور که با تأسف نتوانستیم و نشد در سایه پرابهتش آرامش پیدا کنیم، پَر کشید. سنگ صبور به ملکوت اعلی پیوست، دریای متلاطمی که نگذاشتند آرام باشد. تندبادها نگذاشتند زمین تفتیده کشورمان را آنگونه که میخواست آبیاری کند و بسازد. این سلسله سری دراز دارد؛ تا ایران باقی است نام او بر بلندای تاریخ کشور میدرخشد.
سینه تاریخ پر از نامرادیهاست و اشک نخبگان، قصه پر غصه نسل هاست، نسل هایی که در فراسوی افق دنبال ناجی میگردند. آخرین ساعات نام نویسی انتخابات ریاستجمهوری دوره یازدهم بود و همه چشمانتظار، با همه دقتی که در رفتار آیت الله داشتم، نمیشد تشخیص داد که این سرو استوار چه تصمیمی دارد.
روزنامه «جمهوری اسلامی» در سرمقاله ای با عنوان «شناسنامه انقلاب» آورده است: فقدان آیت الله هاشمی رفسنجانی، ضایعه ای بزرگ برای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و مصیبتی جبران ناپذیر برای ملت ایران و ملت های آزاده و مظلوم جهان است. او، از استوانه های انقلاب اسلامی و پشتوانه ای کم نظیر برای نظام جمهوری اسلامی بود. بسیاری از بزرگان و صاحبنظران، به آیت الله هاشمی رفسنجانی عنوان «شناسنامه انقلاب» دادند، عنوانی که بسیار دقیق و مناسب این شخصیت کم نظیر انقلابی است.
تاریخ انقلاب اسلامی زندگی مردان بزرگی را در سینه خود ثبت کرده است که در عین شجاع بودن، مظلوم هم بودند. آیت الله هاشمی رفسنجانی یکی از این مردان است. شهید مظلوم آیت الله بهشتی به او گفته بود مظلومیت به سراغ تو هم خواهد آمد و دیدیم که آمد. اگر بهشتی آماج حملات منافقین و دشمنان بود، هاشمی رفسنجانی علاوه بر منافقین و دشمنان، زخم هائی از دوستان نادان نیز بر تن داشت و با همین زخم ها از میان ما رفت. این، یعنی مظلومیتی بیشتر از مظلومیت بهشتی.
روزنامه «ایران» در یادداشتی با عنوان «مرد بحران ها» آرام گرفت به قلم خالد قدومی نماینده جنش مقاومت اسلامی حماس نوشت: روح بلند حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی از شخصیتهای عظیم انقلاب اسلامی ایران، یار و همدم امام خمینی رحمتالله علیه به آسمانها پر کشید و در جوار حق آرام گرفت. از سوی خود، جنبش مقاومت اسلامی حماس و ملت فلسطین ضایعه اسفناک رحلت این نماد بزرگ وحدت و اعتدال را به حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی رئیس جمهوری محترم و ملت شریف ایران و خانواده این فقید سعید تسلیت میگویم.
براستی جهان اسلام، ایران و فلسطین «اندیشمندی دینی»، «دولتمردی بزرگ» و «انسانی آزادیخواه» را از دست داد. شخصیت برجسته آیتالله رفسنجانی جامع این سه خصلت بزرگ بود و خداوند ایشان را در زمره صالحان محشور فرماید. بی شک جهان اسلام و جهان عرب در این شرایط پرتلاطم و دشوار نیازمند چنین حکیم بزرگی بود؛ شخصیتی که در سطح منطقه به «مرد بحران ها» معروف بودند. گرچه آیتالله هاشمی دیگر در میان ما نیستند و دار فانی را وداع گفتند، ولی افکار و اندیشههای بلند ایشان همچنان الهام بخش همه خواهد بود.
روزنامه «جام جم» در یادداشتی با انتخاب عنوان «شخصیتی شجاع و مدیری توانمند» به قلم علی آقامحمدی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام می نویسد: ایشان شخصیتی بود که تا آخرین لحظه یعنی ساعت 6 بعد از ظهر دیروز فعالیت کرد؛ روز شنبه جلسه شورای نظارت مجمع تشخیص مصلحت بود و ایشان این جلسه را مدیریت کرد. دیروز نیز در محل دفتر کارشان در مجمع تشخیص، جلسه مفصلی بود و ایشان فعالیت کاملی انجام داد و انصافا در این روز از لحظه ورود به جلسه تا لحظهای که نشست را ترک کردند، یک لحظه آرامش نداشتند.
از لحاظ شخصیت فردی نیز واقعا خودساختگی و توجه ایشان به معنویت زبانزد بود. من از آیتالله یزدی، رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در دورهای که ایشان نایبرئیس مجلس شورای اسلامی بود و هشت سال با آیتالله هاشمیرفسنجانی - که رئیس مجلس بود - کار کرده بود، شنیدم که فرمودند: در تمام این مدت در افعال آقای هاشمیرفسنجانی دقت کردم و خلاف عدالت از ایشان ندیدم.
روزنامه «همدلی» با درج یادداشتی با عنوان «ققنوسی برخاسته از خاکستر سیاست» به قلم فضل الله یاری کارشناس سیاسی آورده است: از سال 1340 که عَلَمِ مبارزه را برداشت تا عصر روز گذشته، مدام و مستمر راهی را پیمود که از زندگی آیتالله اکبرهاشمی بهرمانی یک زندگی تاریخی ساخت. تاریخی که هم مبارزه مسلحانه در آن بود و هم سیاستورزی مصلحانه. از روزهایی که گفته میشود اسلحهای را به محمد بخارایی داد تا یکی از اتفاقات تاریخی سیاست ایران رقم بخورد، تا روزهایی که مصلحانه سخن میگفت و عمل میکرد، بیش از نیم قرن گذشت و از او چهرهای ساخت پر از فراز و نشیب در تاریخ معاصر ایران.
نگاهی به سیاست ورزی 55ساله این مرد او را در هیئت ققنوسی به یاد میآورد که هربار از آتش شکست خود برمیخیزد و بالها را به هم میزند و اوج میگیرد. نه فحاشی افراطیون او را از راه درست خود بازداشت و نه غوغای هواداران او را از مسیر اعتدال بیرون برد.
روزنامه «ابتکار» در سرمقاله امروز با عنوان «رحلت امیرکبیر زمان درشب رحلت امیر کبیر!» به قلم محمدعلی وکیلی می نویسد: به سختی می توان نوشت اما گویا باید باور کنیم که آیت الله هاشمی از میان ما پر کشید. کمتر سیاست مداری را در جهان می توان یافت که هم قدر و هم قد او در تحولات سیاسی اطرافش نقش داشته باشد.
سینه او پر بود از رازهای گفتنی و نگفتنی انقلاب؛ خاطرات منتشره او یکی از اصلی ترین منابع جهت خوانش آن سال های پر تحول است. او را از این نظر می توان «راوی انقلاب» نیز نامید. «راوی انقلاب» البته سینه ای پر از رازهای مگو و سری پر از سودای آرمان های بزرگ داشت. همانند امیرکبیر، غم پیشرفت کشور به دل داشت و مانند هم او، بسیار پایش به راه و دستش به کار می رفت؛ چندان که سردار سازندگی می نامیدندش.
همین چندی پیش بود فیلمی از او منتشر شد که با بردن نام امیرکبیر، هاشمی منقلب گشته بود. چه می دانست که قرار است در سالگرد وفات امیرکبیر، او نیز دعوت حق را لبیک بگوید. گویا قراری است که امیر کبیرها بسانِ هم زندگی کنند و به ساعت هم درگذرند! به احترام روح آن مرد بزرگ از پای برمی خیزم و کلاه از سر برمی دارم.
روزنامه «تجارت» در یادداشتی با عنوان «عروج مرد صبور انقلاب» به قلم محمد نیشابوری، رییس شورای سیاسی حزب اسلامی آورده است:خبر سهمگین و شوک آور بود. استوانه صبور انقلاب پس از عمری مجاهدت چشم از جهان فانی فروبست و به ملکوت اعلی پیوست. با او تاریخ انقلاب مبنا و روایت می شد. مردی که در برابر تندباد حوادث و ناملایمات صبوری کرد تا کشتی انقلاب به ساحل امن سیاست و اقتصاد برسد.بیش از نیم قرن مجاهدت در راه اسلام و انقلاب تاریخ کوچکی نیست که بشود چشم از آن فروبست یا از کنار آن به سادگی عبور کرد.
آیتا... هاشمی مجذوب قدرت نبود. او برای باقی ماندن درقلوب مردم ازهمه خان ومان خود گذشت. برای هاشمی، انقلاب و قدرت با مردم و در کنار آنان معنا و مفهوم خود را بازنمایی میکرد. دراوج دوران هجمهها وحملهها به اودرسالهای آغازین انقلاب، در دهه 70 و 80 و حتی همین سالهای آخرین هیچگاه مردم را بازیچه ندید و از آنها روی برنتافت. معتقد بود این سیاسان و سیاستورزان غیراخلاقی هستند که توده مردم را منحرف و افکار عمومی را تحت تاثیر فضاهای سیاست بازانه قرار میدهند.
روزنامه «جهان صنعت» در یادداشتی عنوان «پس از هاشمی رفسنجانی» را به قلم مسعود سلیمی نوشت: خبر کوتاه بود و ناگهانی اما تاملبرانگیز! اکبر هاشمیرفسنجانی درگذشت به قول مولانا؛ بانگ برآمد که خواجه رفت. آمدن و رفتن اگرچه کنش و واکنش روزگار است اما اینکه آمدن و رفتن مربوط به چه کسی باشد پیامد آن با دیگران فرق میکند. هاشمیرفسنجانی اگرچه در سالهای اخیر کمتر حرمت دید اما بدون تردید رفتنش درست مانند بودنش میتواند در شکلگیری رویدادهای سیاسی کشور موثر باشد.
رفتن هاشمیرفسنجانی هرچند برای انقلاب ایران شوک بود اما به هر حال او هم مانند دیگر مخلوقات خداوند روزی باید میرفت. بدون تردید جای او در شرایط سیاسی امروز ایران خالی خواهد بود اما شخصیتهایی هستند که در تاریخ، بود و نبودشان هر دو میتواند منشا دگرگونی باشد. دقیقا این همان واقعیت تاریخی است که از امروز پیامدهای خود را در آینده جمهوری اسلامی نشان خواهد داد.
روزنامه «نوآوران» با انتخاب سرمقاله ای با عنوان «ایران بدون حضور آیت الله» به قلم فیروز نعیم محبوبی مدیر مسوول می نویسد: بدون شک درگذشت آیتالله – پس از رحلت حضرت امامخمینی – دومین فقدان ابرمردان تاریخساز انقلاب اسلامیست. تصور ایران بدون حضرت هاشمی رفسنجانی و آن تبسم کودکانه و شیرینش برای نسل من تلخ، ناگوار و البته مبهم و ناشناس است.
مهمترین نکتهای که چه هواداران و دوستداران آیتالله و چه منتقدین و مخالفین ایشان شدیداً باید به آن توجه داشته و همواره آویزه گوش خود نمایند این است که پس از مقام معظم رهبری، متنفذترین، خیرخواهترین و صبورترین مقام کشور دیگر در میدان رویاروییها و شاخ و شانه کشیدنهای شخصیتها، جناحها و جریانهای سیاسی حضور ندارد و هرگونه رفتار ناسنجیده و برخلاف منافع ملی کشور و ایجاد تنش میتواند به قیمتی گزاف و چه بسا جبرانناپذیری برای ایران اسلامی تمام شود.
روزنامه «وقایع اتفاقیه» در یادداشتی با عنوان «آخرین روایت هاشمی» به قلم علی دهقان روزنامه نگار آورده است: او تمام شد. البته فقط ضربان حیاتی قلبش و زاویه نگاهش که چند وقتی میشد روی یک نقطه دور ایستاده بود؛ ایستاده بود شاید هاج و واج و به نمیدانم کجا، همان لبخند همیشگیاش را تزریق میکرد. دیروز غروب که خبر درگذشت هاشمی آمد، تنها تصویری که از او، در ذهن تو نقش میبست، همین مبهوتی نگاهش بود که چند سالی برایش تفسیرهای متعددی ارائه میدادند.
اکبر هاشمی رفسنجانی، یاور انقلاب و رفیق دیرین رهبری درگذشت. این کوتاهترین خبر و حتما یک خبر بسیار عجیب بود که میتوانست در برزخ این روزهای ما، دستش را دراز کند و روی شانه شهر بگذارد. حتما بیراه نیست که بگوییم کسی باور نمیکرد هاشمی در انتظار یک پلکزدن و آرامگرفتن ناگهانی باشد. امتداد هاشمی و تصویری ذهنی که سالیان دراز، همراه فوج عظیمی از مردم شده بود، این خاصیت را برایش ماندگار کرده بود که حتما او هست یا میماند تا سرنوشت خیلی از کش و قوسهای سیاست به نقطه پایان برسد. برای همین مرگ او، یکی از ناگهانیترین مردنهای تاریخ خواهد بود.
روزنامه «اعتماد» با درج یادداشتی با عنوان «ارتحال آیتالله معتدل، فقدانی پر از خسارت» به قلم جعفر گلابی نوشت: ارتحال حضرت آیتالله هاشمیرفسنجانی به غایت غمانگیز است. او با دریایی از کار و جهاد و تلاش و دانش و سیاست عمر خویش را پربار کرد و آنچنان که خود به اشارت و صراحت گفت با خیال راحت رفت ولی فقدانش خسارتی بزرگ برای کشور و انقلاب و مردم به وجود میآورد که به سادگی جبران پذیر نیست.
وی حتی پیش از انقلاب هم به سرعت از ارکان مبارزه شد ودر همه مراحل بعدی در مسیر حرکت مردم تاثیری عمیق و اغلب تعیینکننده داشت. آیتالله از نزدیکترین یاران رهبر فقید انقلاب بود و برای به ثمر رساندن نهضت مردم همه هستی خود را در طبق اخلاص گذاشت. حضورش در نهضت فرصتی بزرگ برای مخالفان رژیم بود و کمکهایش به مبارزان و مجاهدان گرمای ویژهای به انقلاب میداد. مشی مبتکرانه و مسوولانهاش در اعتدال و واقعگرایی وتوجه به وجوه مختلف زندگی مبارزهاش را رنگی دیگر میداد و از خشکی و تعصب و ناآگاهی خالی میکرد.
این روزنامه همچنین در یادداشتی دیگر با عنوان «هاشمی و انقلاب، جنگ، سازندگی و اصلاحات»به قلم الیاس حضرتی نماینده مجلس آورده است: نام هاشمیرفسنجانی با فرازهای تاریخ معاصر و به ویژه نیم قرن اخیر ایران در هم تنیده است؛ نامی که در مهمترین حوادث ٥٠ سال اخیر نقش محوری داشته است، نقشی که بیبدیل و تاریخساز بوده است و بیجهت نیست که نام او را در راستای نامهای تاریخ ساز دیگر چون امیرکبیر قرار میدهند.
در انقلاب یکی از درخشانترین نامهای پس از حضرت امام با نقشی بیبدیل هاشمی بوده و کافی است نگاهی به روزنگار تاریخ بیندازیم تا در برگهای سبز و سربلند آن از آغاز مبارزات علیه استبداد پهلوی این ادعا با هزاران سند و مدرک به اثبات برسد.
نقش هاشمیرفسنجانی در مبارزه پیش از انقلاب و استقرار نظام خلاصه نمیشود. او در تثبیت نظام در بحرانیترین دوران یعنی هشت سال جنگ در جایگاه فرماندهی جنگ و ریاست قوه مقننه چنان سرنوشتساز بود که نظام و کشور امروزی را بدون نقش مدبرانه او نمیشود تصور کرد. این معنی همان جمله امام امت است که بودن انقلاب را به بودن هاشمی گره زده بودند و این شاید معنای همان اطمینانی بود که امام هنگام رحلت از آن گفته بود.
روزنامه «آفتاب یزد» در یادداشتی با عنوان «هاشمی اسوه اعتدال» به قلم کیانوش راد عضور حزب اتحاد ملت می نویسد: شخصیت هر فرد واقعیتی است که در طول زمان معنای خاصی را در نگاه دیگران به وجود میآورد. هاشمی رفسنجانی از زمانی که قهرمان ایران را به رشته تحریر درآورد تا زمانی که دار فانی را وداع گفت دارای شخصیتی اصلاح گر و معتدل بود و حرکت خویش را با توجه به مقتضیات و شرایط پیچیده جامعه ایران پیش برد. بدون تردید هاشمی رفسنجانی اسوهای از تعادل و واقع بینی در عرصه سیاست ایران بود. هاشمی رفسنجانی سیاستمداری عملگرا و منعطف در حل مسائل کشور بود. شاید بتوان مدرس و هاشمی رفسنجانی را در یک الگوی واحد قرار داد.
میراث ماندگار آقای هاشمی رفسنجانی، فداکاری برای اسلام و توجه به ایران به عنوان سرزمینی که اسلام در آن میبایست الگویی شایسته را از خود به جهانیان عرضه کند، بود. بدون تردید فقدان آقای هاشمی رفسنجانی در کوتاهمدت و در جامعه ایران همراه با نوساناتی است که پر کردن آن شکاف ها دیگر قابل جبران نیست. این عدم حضور خود را در قالب یک فقدان اساسی نشان خواهد داد اما نقش ماندگار آقای هاشمی رفسنجانی و گفتمان او و مشی واقعبینانه اش بی شک ماندگار و اثربخش نزد امروز و آینده ایران به جای خواهد ماند.
این روزنامه همچنین در یادداشت دیگری عنوان «هاشمی مرکز ثقل» را به قلم تاجرنیا عضو حزب اتحاد ملت بازتاب داد: من فکر میکنم انقلاب اسلامی مخاطرات بسیار زیادی را پشت سر گذاشته است و همواره تکیهگاهها و مرکز ثقلهایی داشته که به واسطه آن از این مخاطرات عبور کرده است. به نظر من آقای هاشمی آن مرکز ثقل است. آیت الله همو اره در مجموعه حرکات و رفتارش مترصد آن بوده تا تعادل را حفظ کند. من یقین دارم که آقای هاشمی بدیلی ندارد و قطعا مصداق واقعی ثلمهای است که به کشور وارد شده است.
* گروه اطلاع رسانی
خبرنگار: مریم همتی** انتشار دهنده: شهربانو جمعه
پژوهشم**9117**9131
*ایرنا مقاله کانالی برای انعکاس مقاله های اندیشکده ها – پژوهشکده ها - دانشکده ها - مراکز تحقیقاتی و رسانه های ایران وجهان*
Irnaarticle@