دوشنبه, 20 دی 1395 ساعت 10:33

شرق: خداحافظ مرد مصلحت

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
«خداحافظ مرد مصلحت»، «روایت یک ارتحال»، «قضیه شهرداری برایم آزمون بزرگی بود»، «خودمان را محدود کردیم»، «دنبال مچ‌گیری نباشیم»، «سودسازی بیخ گوش ایران» و «بچه‌های بیوه» از مهم ترین موضوع های اختصاصی روزنامه شرق در شماره دوشنبه 20 دی است.
** خداحافظ مرد مصلحت
«به بهشتی گفتم این تهمت‌های تلخ آزارت نمی‌دهد؟ نگاهم کرد و گفت این آسیاب به نوبت است، نوبت تو هم خواهد رسید. چقدر این روزها بی شما سخت می‌گذرد. دوست من، منم تا نیمه راه آمدم، مشیت این بود که بمانم تا نوبت به من هم برسد تا در سنگ زیر و بالای آسیاب صدای شکستن‌های خودم را ببینم و بشنوم...» (بخش‌هایی از فیلم انتخاباتی هاشمی در سال ٨٤).

نویسنده کتاب «امیرکبیر»، شب شهادت میرزا محمدتقی‌خان درگذشت، او بعد از آمدن روحانی گفته بود: «حالا که مملکت به اینجا رسیده و مردم به این سطح از آگاهی رسیده‌اند، الحمدلله می‌توانم راحت سر بر بالین مرگ بگذارم». سیاست‌مداری که از راست به چپ سیاست ایران کوچید، چهره‌ای که او را «مردی برای همه فصول سیاست ایران»، «مرد بحران» و... لقب داده بودند.

** روایت یک ارتحال
آیت‌الله عصر روز گذشته در پی عارضه قلبی به بیمارستان شهدای تجریش انتقال یافت. ساعت ١٠ دقیقه به هفت شب بود که خبر بستری‌شدن آیت‌الله در کانال‌های تلگرامی قرار گرفت. در این فاصله، اخبار ضدونقیضی از وضعیت جسمانی آیت‌الله در فضای مجازی منتشر شد. برخی از نزدیکان آیت‌الله در تماس‌های اولیه اطلاعی از وضعیت جسمانی او نداشتند و برادرش محمد هاشمی هم وضعیت آیت‌الله را رو به بهبود توصیف کرد.

در میانه سردرگمی از وضعیت جسمانی هاشمی‌رفسنجانی، با طرح‌شدن موضوع در فضای مجازی و گروه‌های تلگرامی، تجمع مردم در مقابل بیمارستان شهدای تجریش آغاز شد. حدودا ٤٠ دقیقه از انتشار خبر بستری‌شدن آیت‌الله گذشته بود که خبر درگذشت او در حساب‌های توییتری خبرنگاران منتشر شد؛ به ساعت ٧:٣٠ شب. بعد از آن به نوبت نزدیکان و اعضای دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام خبر درگذشت را تأیید کردند.

** قضیه شهرداری برایم آزمون بزرگی بود
احمد توکلی در گفت و گو با شرق اظهار داشت: اگر دقت کرده باشید، «دیده‌بان شفافیت و عدالت» در هر دو مورد موضعی گرفت که تردیدی نیست استدلال حقوقی کردیم که دریافتی‌ها قانونی نیست و سوءاستفاده است و با اصول حقوقی سازگار نیست. گفته شده است که آنان اختیار قانونی داشتند. وقتی در سازمانی اختیاری به مدیر آن داده می‌شود، اعمال اختیار باید در جهت اهداف همان سازمان باشد. در بخش عمومی کلا همین‌طور است. نمی‌شود از این اختیارات بیشتر استفاده کند.

با اصول قانون اساسی سازگار نیست. ما روی حرفمان ایستادیم و گفتیم که همه دریافتی‌ها غیرقانونی بود و همه باید بازگردد و همه مجازات شوند. در قضیه شهرداری هم باید بگویم که برای من آزمون بزرگی بود.

** خودمان را محدود کردیم
«لیسانسه‌ها» تازه‌ترین تجربه کارگردانی سروش صحت در تلویزیون است؛ سریالی که تفاوت‌هایی با ساخته‌های پیشین صحت دارد و شاید این سریال به‌نوعی به مخاطبش گوشزد می‌کند تا چه حد خنداندن مخاطب و ساخت سریال طنز برای او سخت شده است.

صحت این‌بار به سراغ جوانانی رفته که بعد از فارغ‌التحصیلی دچار چالش‌هایی می‌شوند و تا جایی که امکان داشته، سعی کرده چیزی نگوید تا به کسی بربخورد، با همه اینها «لیسانسه‌ها» از ابتدای پخش مورد توجه مخاطبانش قرار گرفته است. به بهانه پخش این سریال با سروش صحت در گفت و گو با شرق گفت: من و ایمان صفایی سال‌هاست با هم کار می‌کنیم. مدتی است برای نوشتن فیلم‌نامه کتابخانه ملی می‌رویم و در کتابخانه دور و بر ما پر از جوان‌هایی است که مشکلات خاص خودشان را دارند. مثلا صحبت از این است که چرا جوان‌ها ازدواج نمی‌کنند؟ در صورتی که شرایط ازدواج‌شان فراهم نیست، یا اینکه توصیه می‌شود جوان‌ها از وقتشان استفاده کنند و کار کنند که باز هم شرایط دشواری برای اشتغال وجود دارد.

** دنبال مچ‌گیری نباشیم
کشورهای دارای صنعت سریال‌سازی، معمولا در هر شاخه‌ای از ساخت سریال طنز، چند مورد را در شوخی‌هایشان لحاظ می‌کنند؛ از جمله شوخی با جنسیت، قومیت، سیاست و نهاد خانواده. اینها مواردی است که اساسا غیر از اینکه برخی از آنها خطوط قرمز ماست و نباید درباره آنها شوخی کرد، دیگر موارد هم به‌مرور دچار محدودیت شده است و حتی نمی‌توان درباره آنها حرف زد. در این شرایط حساب کنید چطور می‌شود سریالی مفرح و با شوخی‌های بامزه ساخت! در کنار اینها اضافه کنید که با شغل و منصب افراد هم نمی‌توان شوخی کرد و دست ما خالی‌تر از گذشته شده است.

در این شرایط بسیاری از هنرمندانی که کار طنز تولید می‌کردند، عطایش را به لقایش می‌بخشند، چراکه عملا چیزی برای ساخت سریال طنز باقی نمی‌ماند. خاطرم هست چند ماه قبل از پخش «در حاشیه» و زمان نگارش سریال، برخی از پزشکان مطلع شده بودند سریال جدید مدیری در یک بیمارستان روایت می‌شود و از همان زمان بین پزشکان این صحبت بود که قرار است ما را مسخره کنند! درکل می‌توان این‌طور نتیجه گرفت با هر شخص یا شغلی شوخی شود، عده‌ای مدعی هستند آنها را به سخره گرفته‌ایم! در این شرایط گاهی تعجب می‌کنم آن دسته از دوستانی که همیشه معترض هستند چطور در مقابل فضای مجازی کاملا خلع سلاح شده‌اند؟ چراکه شدیدترین توهین‌ها و شوخی‌ها در این فضاها ردوبدل می‌شود.

** سودسازی بیخ گوش ایران
در ضلع جنوب‌شرقی ایران ٧٠ سال پیش کشوری تأسیس شد که امروزه اغلب ما ایرانیان تصویر مبهمی از آن داریم؛ «پاکستان». تاکنون دیده نشده که یک ایرانی آرزوی سفر به پاکستان داشته باشد. اگر از ایرانیان بخواهیم که ١٠ مقصد گردشگری خارجی خود را انتخاب کنند، شاید پاکستان در این فهرست جایی نداشته باشد و اگر این فهرست را تا ٥٠ کشور هم ادامه دهیم، باز هم گمان نمی‌کنم پاکستان جایگاه بالایی را به خود اختصاص دهد. نام این کشور به‌قدری برایمان غریب است که گاهی فراموش می‌کنیم که کشوری، با جمعیتی بیش از ٢٠٠‌ میلیون نفر (به‌عنوان ششمین کشور پرجمعیت دنیا) و با مساحتی بالغ بر ٨٠٤‌ هزار کیلومترمربع (به‌عنوان سی‌وچهارمین کشور جهان) ٩٠٩ کیلومتر مرز مشترک با ایران دارد.

از نظر تولید، صنعت خودروسازی پاکستان به‌شدت تحت سلطه خودروسازان ژاپنی است. بازار خودرو پاکستان اگرچه هم‌اکنون در میان بازارهای کوچک منطقه جای گرفته، اما بازاری به‌شدت رشدیابنده در منطقه جنوب آسیاست. این بازار ازسوی سه شرکت ژاپنی تویوتا، سوزوکی و هوندا تصرف شده است.

** بچه‌های بیوه
فقر در هر زمینی شکل خودش را دارد. حاشیه نشینی در هر منطقه با جای دیگر متفاوت است. دردها شبیه هم قد می کشند، اما جایی که زخم می زنند متفاوت است. فصل مشترک هرکدام هم اعتیاد است و دود و بی پولی، اما ضربه هایش؛ جایی که چاقوی درد فرود می آید فرق می کند. از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب حاشیه نشین ها در دخمه های سیمانی شبیه به هم زندگی می کنند؛ خانه هایی که فقط سقف اند. بوهایشان شبیه هم است.

بوی نا، ماندگی، سیگار، سرفه و تریاک که از زیر در اتاق بغلی بیرون می زند. هرچقدر هم که خودمان را به بیراهه بزنیم، اما بوها هیچ وقت دروغ نمی گویند. شهرهای مرزی جای دردشان عمیق تر می شود، سنگر دردها اینجا زنان و دختران شده اند؛ دختران 10-11ساله که از سر کلاس صدایشان می کنند و شب در میان سازودهل عروس می شوند و یکی، دو سال بعد زنان بیوه محله جعفرآباد و زورآباد می شوند. قصه شهرهای مرزی با بچه های بیوه عجین شده است.

*گروه اطلاع رسانی
خبرنگار: مهسا شریفی** انتشاردهنده: شهربانو جمعه
پژوهشم**2059**9131

اطلاعات تکميلي

خواندن 1881 دفعه

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

آخرین اخبار

اخبار انتشارات دیجیتال

پربازدیدترین اخبار