خلاصه: در این جلد از کتاب گنج حضور، 29 قصه از قصههای مثنوی معنوی مولوی گردآوری شده است.
مولوی پارسیزبان بود و بیش از هفتادهزار بیت شعر به زبان فارسی سروده و بیشتر مکاتبات و نوشتههای او به زبان فارسی است و حدود ششهزار بیت به زبان عربی سروده است. مولوی در زندگی 68 سالۀ خود در افغانستان، ایران، تاجیکستان و ترکیه ساکن بود. مهمترین اتفاق زندگی مولانا، آشنایی وی با شمس تبریزی در سال 642 قمری بود. مولانا شیفته و مرید شمس شد. او در خصوص شمس تبریزی میگوید:
زاهد بودم ترانه گویم کردی سرحلقۀ بزم و بادهجویم کردی
سجادهنشین باوقاری بودم بازیچۀ کودکان کـویم کـردی
مولانا بعد از شاگردی و مریدی شمس به شعر روی آورد و مثنوی معنوی و غزلیات شمس را سرود. مولانا میگوید:
پیش شیخ آمدند لابهکنان که ببخشا مکن دگر هجران
توبه ما بکن ز لطف قبول گرچه کردیم جرمها ز فضول
مولانا بسیاری از افکار و اندیشههای خود را در مثنوی معنوی بیان کرده است. در واقع مثنوی برگرفته از شخصیت معنوی مولاناست. مثنوی تمثیلهای اصیل زندگی انسان است. گاهی چنان زندگی انسان را در یک قصه کوتاه بیان کرده و نکات آموزنده و ارزشمندی را برای پیشرفت معنوی انسان از خصوصیات انبیاء و عارفان و عالمان و انسانهای صالح و نیککردار مطرح کرده که هر خوانندهای را به تفکر و اندیشه در عملکرد زندگی خود وامیدارد. با خواندن مثنوی و غزلیات شمس چنان جرقهای در افکار خواننده زده میشود که گاهی مسیر زندگی او را به سمت خدا و معنویت سوق میدهد. هرچند مولانا شاعر و عارفی پارسیزبان و مسلمان است، اشعار مثنوی معنوی اشعاری فرازبانی و فرادینی است. مولانا هیچ وقت تعصبات دینی یا زبانی خود را در مثنوی مطرح نکرده، بلکه تلاش کرده تا همۀ انسانها از خواننده تا شنوندۀ اشعارش را به زندگی واقعی و یکتایی به خدا وصل کند. در هر شعری نکاتی را بیان کرده است که همه را به فکر وامیدارد تا در عملکرد خود تجدیدنظر کنند و اشکالات خود را جبران نمایند. گرچه گاهی برخی از اشعار مولانا با تمثیلهایی از زشتیها و بدیهای عمل انسانهای بدکردار بیان میشود، ولی در نهایت به ظرافت و زیبایی و عشق در رسیدن به زندگی اشعار از معنویت و خدا ختم میگردد. مولانا هیچوقت در اشعار خود مقطعی و موردی سخن نگفته است، بلکه همیشه خواسته است به انسان توجه بدهد تا جهانبینی او خدامحور شود. او اتصال عارفانه و عاشقانه به خدا را در زندگی اصل میداند و عملکرد انسان در زندگی مادی را فرع. وی تلاش دارد در اشعار خود انسان را از زندگی مادی جدا نماید و به خدا وصل نماید.
نویسنده توانسته است بهخوبی و با شایستگی تمام از بیان و تفاسیر اشعار مولانا برآید و توجه علاقمندان زیادی را به خود جلب نماید که در سراسر جهان به اشعار مولانا عشق میورزند. تلاش ایشان در بیان عشق به زندگی با گنج حضور و ارتباط معنوی با خدا و جداشدن از منیت ذهنی و خیالات توهمی، افراد زیادی را هوشیار کرده است تا تجدیدنظری در عملکرد زندگی خود کنند و قدری از افکار مادی زندگی جدا شوند و از گنج حضور و عرفان اشعار مولانا کمک گیرند و به زندگی معنوی خود سروسامانی بدهند و عشق و زیبایی زندگی را لمس کنند و با آرامش و خدادوستی زندگی کنند.
قصههای مثنوی معنوی مولانا بسیار آموزنده است و پر از معارف شگرف معنوی است. در این جلد از کتاب گنج حضور، 29 قصه از قصههای مثنوی معنوی مولوی گردآوری شده است. در هر قصه یک موضوع پرمعنا بیان شده و خواننده میتواند هر قصه را موردی و جدا از سایر قصهها بخواند و از آن استفاده ببرد.
قصه طبیب و آثار پیری پیرمرد، قصه موسی و شبان، قصه روستایی و شهری، قصه زرگر دوراندیش، قصه نان خریدن عمر در کاشان، قصه گاو و مرد مالاندوز، قصه هدیه سبوی آب زن عرب به خلیفه بغداد، قصه مورچه و دانهای از خرمن گندم، قصه موسی و گوساله سامری و .... داستانهایی هستند که در این کتاب همراه با تفسیر آورده شدهاند.
منبع: کتابخانه تخصصی ادبیات