بسم الله الرحمن الرحیم
خود ستائی دشمنی است سخیف و متداول در میان انسان ها که سیاستمدار باید هر روز و هر ساعت آن را مغلوب خود سازد. خود ستائی دشمن مهلک "وارستگی " و تمام تعهداتی است که انسان به یک موضوع دارد. ماکس وبر
با اینکه از دوران نوجوانی، همواره در اشتیاق فعالیت در یک حزب اسلامی به سر بردهام، امّا حتی بعدها که در ایران، نظام سیاسی تغییر کرد و انقلاب اسلامی، دوران باور نکردنی حاکمیت ایدئولوژی اسلامی را در یکی از کشورها در جهان معاصر عملیاتی کرد، برای جامه عمل پوشانیدن به آن اشتیاق دیرینه اقدامی عملی نکردم و البته ادله بسیاری هم برای این عدم اقدام وجود داشته و دارد. ادله در گذر زمان و همراه با تحولات سیاسی در کشور و تغییرات در فهم من از ساز و کار حاکم بر جامعۀ ایران، متفاوت بوده است ، لیکن هنوز هم ضمن باور به ضرورت نظام حزبی در کشور، تلاش نکردهام یکی از عاملان به تحقق آن باشم
از این روی و به رغم آن باور ، از آنجا که حداقل های کار سیاسی از طریق احزاب فراهم نبوده است من، همواره در دوران فعالیتهای سیاسی اجتماعیام مستقل عمل نموده ام وبرحسب مورد، مواضعی که اتخاذ میکردهام، گاهی متفاوت از جبههها وتشکل ها و زمانی منطبق با آنها و گاهی موافق یکی و مخالف دیگری و ... بوده است. اما همگان واقف هستند که این استقلال در رای برای کسی که میخواهد در مجلس شورای اسلامی فعالیت کند، با دشواریهای مضاعفی همراه میشود و در مورد من هم چنین بوده است.
مجلس، محلی است که در آن، رای اکثریت نمایندگان است که میتواند مصوبهای را رسمیت بخشد و ایدهای را عملی کند و اهدافی را تعقیب نماید. بدیهی است برای به وجود آمدن چنین اتفاقی در آرا، ضرورت کار جمعی و حزبی، بیش از پیش، خود را نشان میدهد و در مقابل، فعالیت مستقل، سختیها و صعوبتهای طاقتفرسای خود را نشان میدهد، زیرا در فعالیت مستقل، باید برای هر طرح و یا لایحهای، در جستجوی افراد متغیری بود که محتوای آن طرح یا لایحه ممکن است نظر آنان را به خود معطوف کرده باشد و با تمایلات و علائق جناحی و حزبی آنها هم منافات نداشته باشد.وبدیهی است تدارک مورد به مورد چنین جمع منحصری، کار ساده ای نیست.
علاوه بر مضایق کارکرد مستقل ،از سوی دیگر، در طول فعالیت طولانیام در مجلس شورای اسلامی، به کرّات، کسانی البته معدود را دیدهام که با این ناسازگاری مواجه بودهاند که نظر شخصیشان در خصوص طرح یا لایحهای، متفاوت از نظر جناح و حزب آنان بوده است و لذا آنان اگر میخواستند تشکیلاتی عمل کنند، باید نظر شخصی خود را که بعضاً هم صائب و حقیقی بوده است، به کنار بگذارند و تن به خواسته تشکیلاتی خود دهند که چندان هم به آن اعتقاد نداشتهاند و این کاری صعب و بسیار ناخوشایند است، بخصوص برای کسانی که با توجه به ایدئولوژی دینی خود تکلیفگرا هستند و میخواهند تکالیف ملّی خود را آن طور که دین میخواهد، انجام دهند و چندان نتیجهگرا نیستند که تحت هر ضابطه و شرایطی به نتایج کار فکر کنند و برای نیل به آن از تکلیف خویش عبور کنند. امّا تکلیفگرایی هم موجب کاهش شدید آرای متمرکز بر موضوع میشود و در نتیجه احتمال به نتیجه رسیدن تلاشها برای مصوب شدن قانون را کم و کمتر میکند.
معهذا من با تفکری تکلیفگرا ودر نتیجه به شدت مستعد پرهیز از وابستگی به احزاب و جناحها و تشکلهای سیاسی ، و قائل به این معنی که عدالت را باید در ملتقای حقیقت مورد جستجوی فیلسوف و مصلحت مورد عمل سیاستمدار بیابم و به آن پایبند باشم در سال 1375 نمایندۀ مجلس پنجم شورای اسلامی شدم و این مسئولیت را با حفظ همین مواضع و موقعیت در مجالس ششم و هفتم شورای اسلامی ادامه دادم تا اینکه در خرداد 1387 دوران نمایندگیام با ارادۀ مردم به پایان رسید در حالیکه مراقبت کرده بودم به هیچ چیز جز مصلحت ذوب شده در حقیقت متمسک نشده باشم. اطمینان می دهم که در روایت "وکالت ایرانی" بر همین نهج که آمد مشق کرده و درایفای مسولیت هایم هیچ خود سانسوری و ملاحظه ای درخصوص هیچ قدرتی نکرده ام.
لذا من ناگزیر بودهام مستقل باشم تا از آنچه به موجب قانون اساسی بر عهده گرفته بودم و به پایبندی به آن سوگند یاد کرده بودم حراست نمایم.
بنابراین خوانندگان محترم در مجلّدات کتاب «وکالت ایرانی» با نمایندهای مواجه هستند که در سن 43 سالگی در موضع یک معلّم اقتصاد دانشگاه تهران، مستقل از وابستگی و تمایلات جناحی و سیاسی و از یک شهرستان واقع در سیصد وسی کیلومتری تهران که حدود هشتاد هزار نفر جمعیت داشته است، به مجلس شورای اسلامی رفته و در سن 55 سالگی، پس از دوازده سال نمایندگی و در پایان مجلس هفتم،آن را ترک کرده و خود را متعهد نموده است تا در دوران دوازده سالۀ نمایندگی مجلس، خود را در اتاقی شیشهای قرار داده باشد تا همۀ آنچه را که میاندیشد و عمل میکند ، به مردم کشورش بنمایاند و مقولهای را از آنان مخفی ندارد. وکالت ایرانی روایت می کند که چگونه وی با دغدغه مستمر ایفای رسالت های بر عهده پذیرفته، در 1248 جلسه علنی متشکله در این دوازده سال در مجموع فقط معادل یک جلسه تاخیر در ورود به جلسات داشته و این در حالی است که با ارائه 992 پیشنهاد در طرح ها و لوایح ومواحه شدن با تصویب 96/19 در صد آن ها ، در عین حال با 809 بار سفر به روستاهای حوزه انتخابیه اش در کویر و کوهستان و ملاقات با مردم ،عرصه قانونگذاری را با آرزو ها و رنج ها ی محروم ترین اقشار ولی نعمت خویش پیوند زده است.
تلاش من، بر آن بوده است که تصویری کامل از آنچه را در هر روز بر من میگذشته است ، ارائه کنم. واقعیت این است که نمایندگی مجلس، کاری سخت و پرزحمت است و اگر یک کارشناس برای نگارش آنچه نماینده انجام میدهد، در کنار او باشد، باز هم ممکن است موفق به ثبت همۀ امور و کارها نشود، چه برسد به اینکه خود نماینده، تمام این کارها را انجام دهد. من خودم علاوه بر انجام کارها، آنها را ثبت و یادداشت هم کردهام و بعد از دوران دوازده سال نمایندگی هم، به مدّت نه سال دیگر، برای تنظیم و تکمیل و چاپ آن وقت گذاشتهام تا این مجموعۀ مفصّل در اختیار مردم قرار داده شود. بنابراین نمیتوان گفت این روزشمار دوازده ساله، صد در صد مطالب و فعالیتها را در بر گرفته است، اما میتوان مطمئن بود که آنچه آمده، اکثریت قریب به اتفاق آنچه را که باید میآمده، شامل میشود. این کتاب، تصویری واقعی از همۀ آن چیزی است که طی 4383 روز بر یک نمایندۀ مستقل مجلس گذشته است و میتواند باکسب اطمینان از صحت آن، مورد ارجاع و استناد واقع شود.
از آنجا که تنظیم این مجموعه، بعد از دوران نمایندگی واقع شده است، میتوانستم به تصحیح بعضی از مطالب و مواضع بپردازم که تغییر در آنها به خاطر گذر زمان از موضوعیت برخوردار میشده است، لیکن به رسم امانت، هیچ تغییری در آنچه نوشتهام ندادم، حتی اگر مطلبی را غلط استدلال کرده بودم، به هنگام تنظیم، با اینکه به غلط بودن آن واقف شده بودم ، اصلاح نکردم تا وضعیت و شرایط فکری من در آن زمان که میگفتهام و عمل میکردهام، همان طور که بوده، منعکس شود.
. مطالبی که در این کتاب نوشتهام، حاوی دیدگاهها، مذاکرات جلسۀ علنی، اقدامات، مواضع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، رویکردها، اظهار نظرها، مراجعات، ملاقاتها، مکتوبات و ... من در طول سه دوره نمایندگی مجلس است و از این جهت، آنها را بیکم و کاست آوردهام که خوانندگان محترم بر مواضع و تغییرات احتمالی آنها در گذر زمان (که در حدّ صفر بوده است) و اقدامات و تعاملات من با سیاسیون و مراجعه کنندگان وقوف یافته و بدانند یکی از کسانی که از طرف آنان، سرنوشت قانونگزاری را در سالهای 1387 – 1375 برعهده داشته ، چگونه میاندیشیده و چگونه اقدام میکرده است. این شناخت میتواند هم معطوف به اصلاحات احتمالی در انتخابهای بعدی و هم مربوط به شناخت پارلمان و جامعۀ ایران و قانونگذاران و مدیران آن و نوع امور در مواجهه با آنان در طیّ آن سالها بوده باشد.و چنین است که وکالت ایرانی با ورود به اجزاء ، چگونگی عاملیت به نمایندگی مجلس را در ایران عصر ما روایت می کند.
. در ارائۀ تصویر واقعبینانهای از آنچه که بر یک وکیل و یا نمایندۀ مجلس در ایران میگذرد، چندان به این نکته توجّه نداشتهام که ماوقع خوب و یا بد هستند، مناسب هستند و یا نیستند. تمام اهتمام بر آن بوده است تا جامعۀ معاصر و همچنین آیندگان تا آنجا که ممکن است از طریق این مکتوبات، بدانند بر یک نماینده به لحاظ شغل قبلی دانشگاهی و به لحاظ مشی سیاسی مستقل از جناحها و احزاب موجود (و نه لزوماً معاند یا مخالف با همۀ مواضع آنان) و به لحاظ تعلّق اوّلیۀ جغرافیایی وابسته به شهری با جمعیتی کم و به طور طبیعی دارای محرومیتها و نیازهای زیاد وبه لحاظ سوگندی که یاد کرده، چه گذشته و توان و زمان او چگونه مصروف امور مختلف شده است. و این شیوۀ تخصیص امکانات که عاملان تخصیص آن، هم شخص نماینده و هم نوع وظایف و مراجعان و مراجعات بودهاند، چه اندازه بهینه و از روی انصاف و عدل بوده است؟ صرفاً با تأملی در این نحوۀ نمایندگی است که میتوان فهمید چرا مسائل ما به صورتی است که با آن مواجهیم و آنگاه میتوان دربارۀ کارآمدی مجلس مرکّب از همۀ نمایندگان، به ادراک بسیار واقع بینانهتری نائل شد و به علل بسیاری از مشکلات پی برد. البته ممکن است با دریافت علل هم، به سادگی، مشکلات ما حل نشود، امّا حداقلْ آن است که میدانیم مجلس در این شاکلۀ قدرت و مدیریت کشور، چه نقشی دارد و از چه جایگاهی برخوردار است. من جداً بر این باورم که فقط از این مجاری است که میتوان چرائی در رأس نبودن مجلس را فهمید.
در بسیاری از مطالبی که نوشتهام، بعضاً اشکالات ویرایشی بسیار و ایرادات املایی معدود به چشم میخورد. من، این موارد را عمداً به اینصورت آوردهام. به عنوان مثال، در مذاکرات مجلس، این مقوله زیاد به چشم میخورد، امّا حفظ آن به خاطر این است که اسناد رسمی مربوط به مجلس ،همانطور که انتشار یافته است، باقی بماند و اگر اشکالی در متن مذاکرات است، ادارۀ تندنویسی مجلس،اشکالی را برطرف نکرده و یا نتوانسته برطرف کند و همانطور که بوده، آن را منتشر کرده است.
این نکته در مورد مصاحبهها هم بسیار به چشم میخورد، امّا من با حفظ همان وضعیت، خواستهام به سطح دانش روزنامهنگاری و میزان حساسیت روزنامهنگاران به انتشار صحیح و ویرایش شده مطالب و .... اشاره داشته باشم. این واقعیتی است که در موارد بسیاری از مصاحبه ها صادق است.مصاحبه ای که از فردی توسط نشریهای انتشار مییابد، با سطحی نازل از کیفیت مربوط به ویرایش و حتّی صحّت و سهولت فهم مطلب همراه است. من نخواستهام با ویرایش آن در سالهای بعد، واقعیّتی را که وجود داشته است اصلاح کنم تا متن مصاحبه قابل فهمتر شود. درواقع، واقعیتی تاریخی را فدای متنی منقح و قابل دفاع نکردهام. باشد تا از این طریق هم، روند تکاملی دانش ارتباطات و روزنامهنگاری در کشور، قابل پیگیری و سنجش باشد.
معهذا، امانت حکم میکند که بگویم ممکن است یک درصد اصلاحات صرفاً ویرایشی و یا املایی در این متون به عمل آمده باشد که اجتناب ناپذیر بوده، امّا واقعیت همان است که نوشته شد.
و بالاخره باید ازخادمان فرهنگی کشور، رؤسای فاضل کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، آقایان دکتر محمد رجبی و دکتر محمدرضا مجیدی و معاونان و مدیران و کارشناسان این مرکز بزرگ و منحصر به فرد فرهنگی تشکر و قدر دانی نمایم. فرهیختگانی که با درک ضرورتهای مربوط به مطالعات پارلمانی، زمانشناسی و تعهد و رسالت خویش را عملیاتی کردند و با پذیرش مجموعه حدود 14000 صفحه ای وکالت ایرانی ، که 21 سال از عمر این حقیر را با ساعات طولانی کار روزانه به خود اختصاص داد و اهتمام صادقانه به تسهیل و تسریع در اجرائیات انتشار آن ،کمک درخوری به ترویج ادبیات بی رونق پارلمانی در عصر جمهوری اسلامی نمودند.
حسن سبحانی
22/9/1395