**همسویی شاید، همدلی نه
حجتالله جودکی، دیپلمات پیشین و وابسته اسبق فرهنگی تهران در قاهره در گفت و گویی با روزنامه شرق در ارتباط با همسویی ایران و مصر، این روابط را نانوشته و اجباری خواند و گفت: قطعا این مساله نوعی همسویی اجباری است؛ یعنی شرایط جدید منطقه موجب این نزدیکی ظاهری شده است و دو کشور برنامه ازپیشتعیینشدهای برای حل مشکلات گذشته خود ندارند، بنابراین پایداری این همسویی زیر سؤال است. ایران همواره از دولت بشار اسد حمایت کرده است، اما مصر در دوران حکومت اخوانالمسلمین از مخالفان دمشق حمایت کرد و اکنون بعد از سرنگونی محمد مرسی، راه دیگری برگزیده و از تندروها حمایت نمیکند، زیرا دولت مصر نیز با آنها در ستیز است و تاکنون نتوانسته به فرجامی در مبارزه با آنها برسد.
از سوی دیگر لیبی، همسایه غربی مصر، نیز در بحران بهسر میبرد؛ بحرانی که تندروها، آتشبیار آن هستند. همچنین دولت مصر از سوی حماس در نوار غزه که شاخهای از اخوانالمسلمین است، احساس خطر میکند. تضاد با حکومت اردوغان در ترکیه را باید به این فهرست افزود. اسلامگرایان یادشده در چند سال اخیر ضربات هولناکی بر ساختار مصر وارد کردهاند. آنان توانستهاند صنعت توریسم این کشور را زمینگیر کنند. موارد یادشده میتواند انگیزه دولت مصر در همسویی با ایران در مسئله سوریه باشد.
** چراغهای رابطه هنوز تاریکاند
قطع رابطه ایران و مصر و مشکلات موجود بین دو طرف آنچنان بزرگ مینماید که کوچکترین تحرکی مخالف این جریان نیز اغلب با بزرگنمایی رسانهای و تحلیلی روبهرو میشود. آنهم پس از سه دهه کجدارومریز رابطه. پناهدادن به شاه فراریشده از ایران، قطع رابطه و سفر چندساعته رئیسجمهوری این کشور به تهران تنها برای تحویل عنوان رئیس سازمان همکاریهای اسلامی را کنار جدیدترین پارامتر که بگذاریم، نتیجه معادله اندکی متفاوت میشود.
ایران حضور در اجلاس سوریه را مشروط به حضور مصر کرد و بر این درخواست چنان مُصر ماند که از وزیر خارجه آن کشور دعوت شد و او هم به نشست آمد. اگرچه از تعامل وزیر ایرانی و نماینده مصری، گزارشی مخابره نشده اما خود این شرط و پیشقدمی از سوی تهران، مایه شگفتی است. حجتالله جودکی، کارشناس و تحلیلگر مسائل مرتبط با مصر معتقد است که این همسویی اجباری است و شرایط منطقه موجب آن شده است. شاید دور از نظر نباشد که همین همسوییهای اجباری موجب برقراری صلح در منطقه خاورمیانه شود.
** فرمانده مأموریتهای ویژه
امروز روز معرفی فرمانده جدید سازمان بسیج است و قرار است سومین - پس از حسین طائب و محمدرضا نقدی- فرماندهی باشد که در زمان فرماندهی سردار محمدعلی جعفری بر سپاه پاسداران این مجموعه را هدایت و ساماندهی کند. سردار غلامحسین غیبپرور که بیشتر به عنوان فرمانده سپاه فجر شناخته میشود، از امروز رسما بر صندلی فرماندهی این بازوی عملیاتی سپاه مینشیند. به همین بهانه هم کارنامه خبری و اجرائی او را از زمان جنگ تا امروز بررسی کردهایم.
شیرازی است و دوران تحصیل و تکاپوهای انقلابیاش در دهه ٥٠ جزء خوشترین و ماندگارترین خاطرات زندگیاش است؛ آنطور که خودش میگوید: «هیچ مسجدی برای من مسجد محمدی پشت بیمارستان شیراز نمیشود، مسجدی با دنیایی از خاطره». خاطرات او از این ایام به سال ٥٦ برمیگردد که بهخاطر شعارنویسی روی دیوارها همراه ١٣ نفر از دوستانش از مدرسه اخراج میشوند و دیگر مانعی برای مبارزات انقلابی سد راهشان نمیماند. گروه ١٣نفرهای که به گفته او خیلیهاشان مثل احسان نداقی با مشتهای گرهکرده شهید و جمعیشان لندننشین شدند. او در دوران هشت سال دفاع مقدس نیز به عضویت در لشکر ١٩ فجر شیراز درآمد و آنطور که خبرگزاری فارس گزارش داده «از پیشکسوتان جنگ ایران و عراق است».
** گور دستهجمعی یا بقایای قبرستان قدیمی
«کشف گور دستهجمعی در تبریز»، این تیتر اولین واکنشهای خبری به پیداشدن حجم زیادی از استخوانهای انسانی تلنبارشده روی هم بود که در دل چاهی در اول خیابان پاسداران تبریز به دست آمد. روز گذشته وقتی اخبار و عکسهای این استخوانها منتشر شد، اولین گمانهزنی بهسرعت در سایتها و کانالهای تلگرامی با همین تیتر دستبهدست و شایعات پرشماری هم همپای آن منتشر شد.طبق گفته منابع خبری و مسئولان تبریزی: «در راستای توسعه شبکه فاضلاب تبریز، همکاران شرکت آبوفاضلاب در کوچه پاسداران خیابان انقلاب در حال حفاری بودند که در این حین با استخوانهایی که شبیه باقیمانده اجساد انسان بود، مواجه شدند و سریعا قضیه را به پلیس گزارش کردند. در همین رابطه مرتضی آبدار، مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی در گفتوگویی با «شرق» دراینباره گفت: «کارشناسان اداره کل میراث فرهنگی استان موضوع را بررسی کرده و گفتند این استخوانها ارزش تاریخی ندارند و به همین دلیل قضیه به میراث مربوط نیست».
**غلط، چون کشیدن چهار آدم پیزوری در توفان
ابراهیم حقیقی طراح گرافیکی و عکاس در گفتوگو با شرق می گوید: به خاطر دارم که یک بار زندهیاد بهرام خائف، یک مجموعه ١٠، ١٢تایی تصویرسازی برای کانون پرورش کار کرده بود که به شکل کتاب هم درآمد. خیلی موفق بود، بیآنکه از شعر تصویر مستقیم بگیرد. مثل کاری که بهمن دادخواه برای نیما کرد یا کاری که نیکزاد نجومی برای کتابهای کانون انجام داد.
هیچکدام تصویر فوری از چیزی که شعر میدهد نمیگیرد. حافظ بسیار پیچیده است و اگر سراغ تصویر مستقیم از شعرش بروی، خطا کردهای. حافظ ایماژ ندارد، همهاش خیال است. اگر هم از موج و آب حرف میزند: «کشتیشکستگانیم، ای باد شرطه برخیز...»، خیلی غلط است اگر ما چهار تا آدم بکشیم که سوار یک کشتی بادبان شکسته در توفان گیر کردهاند، چون این بیت دارد هول زندگانی بهطورکلی را میگوید، دارد از گیروگرفت بشر صحبت میکند، نه چهار تا آدم پیزوری که نیمه شب وسط دریا گیر کردهاند. این نیست، همهاش دارد از هستی میگوید، از نسبتش با کائنات میگوید.
** شاهد زمانه
«افیبریست» تئودور فونتانه از مهمترین رمانهای قرن نوزدهم ادبیات آلمان است که البته تا پیش از این شناخت چندانی از این رمان و نویسندهاش در ایران وجود نداشت. بهتازگی کامران جمالی «افیبریست» را به فارسی ترجمه کرده و نشر نیلوفر آن را بهچاپ رسانده است. کامران جمالی درگفتوگو با شرق می گوید: فونتانه در میان آثارش داستانهای تاریخی هم دارد. داستان تاریخی به این معنا نیست که ما میخواهیم تاریخ بنویسیم. تاریخ را تاریخنگاران مینویسند. در رمان تاریخی قرار است مسائل امروزی را در ژانر داستان تاریخی نشان بدهیم. فونتانه در رمانهای تاریخیاش در اصل مسائل معاصر دورانش را مطرح کرده است. یا در همین «افیبریست» برخی مناسبات و روابط زمانه فونتانه مثل دوئلکردن تصویر شده و او با نگاهی انتقادی به این مناسبات پرداخته است. فونتانه را در دوره سوم فعالیتهایش بهعنوان نویسنده مسنی که شاهد زمانهاش است میشناسند. او در رمانهایش به بطن زندگی مردم پرداخته و خیلی از مسائل دوران خودش را بازتاب داده است.
*گروه اطلاع رسانی
خبرنگار: مهسا شریفی** انتشاردهنده: شهربانو جمعه
پژوهشم**2059**9131