پروفسور ویکتور الکک شاعر و ادیب لبنانی متولد شهر بیروت لبنان- که به عروس خاورمیانه شهرت دارد-است. این دانشمند مسیحی در نوجوانی و در مقطع تحصیلش در دبیرستان، از طریق خواندن نهجالبلاغه شیفته و مرید حضرت علی (ع) شد و چون شاعر بود قصایدی برای امیرالمؤمنین (ع) سرود.
مادربزرگ مادریاش که از قبیلهای به نام هاشم از شمال لبنان بود به اهلبیت (علیهمالسلام) و شیعیان عشق میورزید و ویکتور از طریق او با ائمه (علیهمالسلام) آشنا و مطلع شد بارگاه امام هشتم شیعیان در یکی از شهرهای خاورمیانه به نام مشهد قرار دارد. قبل از اینکه برای گذراندن دوره دکترای زبان و ادبیات فارسی به ایران سفر کند اندک آشنایی با امام رضا (ع) پیدا کرد تا اینکه در اولین سال حضورش در تهران دوستان همکلاسیاش در دانشگاه تهران او را به مشهد و زیارت حرم رضوی بردند. وقتی حرم رضوی را دید آنقدر تحت تأثیر جاذبه معنوی آن قرار گرفت که در بازگشت از اولین زیارت حرم امام رضا قصیدهای بلند در مدح حضرت سرود. بااینکه مسیحی بود اما در حرم نماز زیارت خواند تا بقول خودش امام رضا (ع) را ازخودراضی کند. ویکتور وقتی به ایران آمد جوانی 26 ساله بود 7 سال در تهران ماند تا هم دکترای زبان و ادبیات فارسیاش را دریافت کند و هم سه سال در دانشگاه تهران کرسی درس داشته باشد.
پروفسور ویکتور الکک در سیزدهمین دوره جشنواره بینالمللی امام رضا (ع) عنوان خادم نمونه فرهنگ رضوی را دریافت کرد و در آیین اختتامیه این جشنواره، از سوی علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی موردتقدیر قرار گرفت. با این شاعر و ادیب برجسته مسیحی لبنان در ایام حضورش در مشهد الرضا (ع) به گفتوگو نشستیم.
آقای پروفسور برای ما خیلی عجیب است که یک مسیحی اینقدر عاشق و شیفته امام رضا (ع) باشد و ارادتش به ساحت حضرت را در قالب شعر عرضه کند. این عشق و ارادت از کجا آغاز شد؟
باوجوداینکه مسیحی هستم اما رابطهام با اهلبیت (علیهمالسلام) از دوران دبیرستان شروع شد. زمانی که نهجالبلاغه را خواندم و شیفته امیرالمؤمنین (ع) شدم. در آن دوران بود که علاقه زیادی به شخصیت بینظیر امام علی (ع) پیدا کردم و نهجالبلاغه را دقیق خواندم و جلو رفتم تا اینکه به امام رضا (ع) رسیدم و به شخصیتشان بسیار علاقهمند شدم. مادربزرگی داشتم که فامیلش هاشم و از قبیلهای به همین نام از شمال لبنان بود. ایشان خیلی به اهلبیت (علیهمالسلام) علاقه و ارادت داشت و من از طریق مادربزرگ بیشتر با اهلبیت (علیهمالسلام) آشنا شدم و البته خودم در این زمینه بسیار مطالعه و تحقیق کردم.
وقتی مناظرات امام رضا (ع)، با جاثلیق دانشمند بزرگ مسیحی را خواندم- که درنهایت احترام بود- بیشتر درباره معارف امام رضا (ع) تحقیق کردم و وارد این گفتگوها شدم و از همه آنها لذت بردم.
این برایم بسیار محترمانه است که در ایران که میزبان امام رضا (ع) است حدود 35 کلیسا وجود دارد. در کشوری که همه مردمان آن مسلماناند درحالیکه در بقیه کشورهای اسلامی کلیساها بهمراتب کمترند و معتقدم این میراث امام رضا (ع) برای ایرانیان است که سعهصدر و تعامل محترمانه با دیگر ادیان و مذاهب را برای آنها به یادگار گذاشتند. ازاینجهت مسلمانان ایران در جهان نمونهاند و دیگر کشورها خوب است از ایران شیعه که کشوری رضوی است بیاموزند که میتوانند با مسیحیان جهان تعامل و ارتباط بیشتری برقرار باشد.
من تا زنده هستم حتماً به مشهد میآیم تا امام رضا (ع) را زیارت کنم و احساس میکنم او به من الهام میکند تا نکتههای بیشتری درباره خودشان و اهلبیت (علیهمالسلام) را کشف کنم.
جناب پروفسور مخاطبان ما دوست دارند بیشتر از شما بدانند؟
من هماینک 79 سال دارم. پدر چهار فرزندم که همگی پسرند. اولین فرزندم در تهران به دنیا آمد به همین دلیل اسمی ایرانی و اسلامی برایش انتخاب کردیم.
اسم فرزندتان چیست؟
هادی! عماد، جهاد و رانی دیگر پسرهای من هستند. برخلاف من آنها در رشتههای فنی تحصیل کردهاند و مهندساند.2 تا از پسرها بعد تحصیل به لبنان برگشتند و 2 تا هم مقیم آمریکا و کانادایند. 8 نوه هم دارم که همگی در سنین کودکی هستند.
تأسفم این است که من در بیروت کتابخانه غنی و بینظیری دارم که پر از منابع علوم انسانی بخصوص منابع اسلامی و عربی به زبانهای زنده دنیا مثل؛ عربی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، فارسی و.. است اما چون تخصص پسرها فنی است بدردشان نمیخورد.
و همسرتان....
همسرم هم در رشتهای بسیار متفاوت از من یعنی دکوراسیون داخلی تحصیل کردهاند. مثل من فارسیشان خوب است و حتی در دوران حضور در تهران در دانشگاهها تدریس داشتهاند.
از رشته تحصیلیتان برایمان بگویید...
من سه تا دکترا دارم. دکترای زبان و ادبیات فارسی، دکترای ادبیات عرب و دکترای فلسفه اسلامی.
چه جالب! در چه دانشگاههایی این رشتهها را خواندهاید؟
دکترای زبان و ادبیات فارسیام را از دانشگاه تهران دریافت کردهام. دکترای فلسفه اسلامی را از دانشگاه استراسبورگ فرانسه و دکترای ادبیات عرب را از دانشگاه بیروت. در دانشگاههای مختلف ایران، فرانسه، آلمان، آمریکا و لبنان نیز تدریس کردهام.
از تجربه حضور در ایران بگویید....
(چشمهای پروفسور از شادی برق میزند) یادش بخیر! چقدر زود گذشت من 53 سال پیش به تهران آمدم و در دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبیات فارسی دکترا گرفتم و سه سال هم در آن دانشگاه در رشته ادبیات تطبیقی تدریس کردم و از آن موقع به سمت رئیس دپارتمان زبان و ادبیات فارسی انتخاب شدم. 7 سال از زندگی من آنهم در سالهای جوانی در ایران و در شهر تهران گذشت سالهای فراموش ناشدنی بودند. من در چند کشور زندگی کردهام. زمان جنگ داخلی لبنان در آمریکا بودم. در آلمان و فرانسه هم زندگی کردهام. به خیلی از کشورهای جهان سفر کردم. اما هیچ جا برایم ایران نمیشود. ایران خاکی دارد که آدم را عاشق خودش میکند.
آن سالها چطور گذشت؟
خیلی خوب! از مهربانیهای ایرانیان نسبت به خودم خاطرات زیادی دارم. مهمترین نکتهای که از ایران در ذهنم نقش بسته این است که هیچگاه در ایران احساس غربت نکردم و همیشه حسم این بود و هست که در کشور خودم زندگی میکنم.
از وقتی از ایران برگشتم چه در لبنان و چه در دانشگاههای کشورهای دیگر درباره فرهنگ و ادبیات ایران تحقیق و تدریس کردهام و هماکنون هم سردبیر دو مجله علمی و پژوهشی با موضوع فرهنگ و ادبیات ایران هستم که البته نگاه تطبیقی به ادبیات ایران و جهان عرب دارد. این دو مجله در دانشگاه بیروت و قاهره منتشر میشود.
پس ازاینجهت مدیون زحمات شماییم که بهعنوان یک مسیحی علاوه بر اینکه درباره ائمه اطهار (علیهمالسلام) کار کردهاید درباره سرزمین ما هم سالهاست تحقیق و پژوهش میکنید...
من عاشق فرهنگ اسلامی- ایرانیام و وظیفه خود میدانم درباره چیزی که بدان علاقه دارم تا زنده هستم کارکنم. این افتخار بزرگی است که درباره ائمه (علیهمالسلام) و ایران کارکردهام و درباره تاریخ، فرهنگ و ادبیات ایران به زبانهای فرانسوی، انگلیسی، عربی و فارسی کتاب نوشتم بخصوص در حوزه تاریخ و ادبیات تطبیقی کارهای زیادی انجام دادهام تا تأثیر فرهنگ ایران بر سرزمینهای دنیا را نشان دهم.
درباره ائمه (علیهمالسلام) هم تا جایی که توانستهام کار کردهام. من وقتی شخصیت امیرالمؤمنین (ع) را شناختم و نهجالبلاغه را خواندم شیفته این امام مظلوم شدم و سالها درباره ایشان کتاب مینویسم و در دانشگاهها تدریس میکنم.
اشاره کردید در اولین سال حضور در ایران به مشهد سفری داشتید و بارگاه امام هشتم را زیارت کردید از آن سفر چه خاطرهای در ذهنتان مانده؟
من شاعرم اما آنقدرها احساساتی نیستم شاید چون یک مرد جاافتادهام (میخندد) اما سفر اولم به مشهد را هیچوقت نمیتوانم فراموش کنم. اولین شعرم برای امام رضا (ع) را در آن سفر و بعد زیارت بارگاهشان در هتلی در نزدیکی حرم سرودم. سفر خاصی بود. من تا آنوقت کلیسا زیاد دیده بودم ولی چیزی در حرم رضوی وجود داشت که مرا گرفت و متحول کرد.
حرم رضوی آن زمان کوچکتر و خلوتتر و خیلی متفاوت از الآن بود. حتی توی صحن درختهای کاج و حوض آب وجود داشت. یادم هست روی آن درختها گنجشکها لانه داشتند که من از دیدنشان حس شاعرانه پیدا میکردم. خود معماری حرم خیلی برایم عجیب بود ازنظر من حرم امام رضا یک شاهکار هنری است. هنرهایی که در آن بهکاررفته فراتر از فکر انسانی است و هویت خیلی معنوی دارد. در آن سفر تقوا و ایمان فطری زائران و عاشقان حضرت را در حرم رضوی دیدم و این حال و هوا مرا شیفته خود میکرد. این عشق و اخلاص مردم به امام رضا (ع) که برای پابوسی امام، به مشهد مشرف شده بودند در من تأثیر عمیقی گذاشت.
هنوز هم مشهد را دوست دارید؟
بله خیلی مشهد را دوست دارم. شهری خوب با مردمانی خوب. من دوستان زیادی در مشهد دارم. حتی مکانهای تاریخی و گردشگری مشهد را دیدهام. طبیعت اطراف مشهد مثل کشورهای اروپایی است. زیبا و دیدنی.
در حرم امام رضا (ع) بین شما و ایشان چه میگذرد؟
من مسلمان نیستم ولی همیشه توی حرم بهرسم شیعیان نماز میخوانم. خیلی عقیده دارم که حتماً نماز زیارت بخوانم. هر بار که ایران میآیم طوری برنامهریزی میکنم که حتماً در اولین فرصت بتوانم به مشهد بیایم و بارگاه امام رضا (ع) را زیارت کنم.
فکر میکنید کجای زندگیتان را مدیون امام رضا (ع) هستید؟
همینکه عنوان خادم فرهنگ رضوی را دریافت کردهام از عنایت ایشان بوده است وگرنه من که مسیحیام به نظرم الهام ایشان بوده که جشنواره امام رضا (ع) مرا بهعنوان خادم نمونه فرهنگ رضوی انتخاب کرده است. قصیدههایی که سرودهام پاداش و الهام امام رضا (ع) بوده است.
قبل آغاز این گفتگو به من گفتید که اینکه بهعنوان خادم فرهنگ رضوی انتخابشدهاید برایتان غیرمنتظره و عجیب بوده است. میتوانم دلیل این تعجب را بپرسم؟
(میخندد) به همان دلیلی که شما و خیلیهای دیگر در این سفر تعجب کردهاند که چطور یک مسیحی عاشق و شیفته امام رضا (ع) است و حتی برایشان شعر گفته است. وقتی دعوتنامه جشنواره امام رضا (ع) به من رسید اول پیش خودم فکر کردم شاید خطایی اتفاق افتاده چون من یک مسیحی هستم. اما بعد به این فکر افتادم که من اولین بار 53 سال قبل قصیدهای در مدح امام رضا (ع) سرودم و از 15 سال قبل نهجالبلاغه را در دانشگاه مسیحی بیروت تدریس میکنم. دانشگاهی که یکی از قدیمیترین دانشگاههای خاورمیانه است و 150 سال از تأسیس آن میگذرد.
جناب پروفسور چه ویژگی امام هشتم (ع) در ذهن شما برجسته است؟
صفت علمی ایشان همیشه برایم تحسینبرانگیز بوده است. اینکه عالم اهلبیت (علیهمالسلام) هستند. از طرفی اعتقاد دارم امام رضا (ع) نگاه و فکر بازی داشتند. شخصیتشان خیلی همه بعدی بود با مسیحیان و دیگر ادیان و مذاهب عصر عباسی مراوده و محاوره داشتند و فضای باز فکری ایجاد کرده بودند که هرکسی بتواند عقایدش را بیان کند که تا آن زمان در جهان اسلام بیسابقه بود. اصل گفتگوی ادیان و گفتگوی تمدنها از زمان امام رضا (ع) بنیانگذاری شد. درست است که حالا اروپاییها ادعا میکنند ما اهل گفتگوییم. اما من بهعنوان یک پژوهشگر مسیحی میگویم که ائمه (علیهمالسلام) همیشه اهل گفتگو بودهاند به امام علی (ع) نگاه کنید. بهترین بحثها و گفتگوها درباره حضرت مسیح در نهجالبلاغه آمده.
این شخصیت و فکر باز امام رضا (ع) که مردم را فراتر از دین، مذهب و فکرشان میدیدند خیلی میتواند برای دنیای امروز تأثیرگذار باشد...
البته که اینطور است. امام رضا (ع)، یک نمونه و الگوی موفق گفتگوی ادیان و مذاهب هستند. همه ائمه (علیهمالسلام) اینطور بودند. به دیگران احترام میگذاشتند و اهل مهر و محبت و مهربانی بودند.
چهکار انجامنشدهای درباره امام رضا (ع) دارید که دوست دارید انجام دهید؟
من این راه را ادامه خواهم داد و بازهم برای ایشان شعر میسرایم و حتماً به دانشجویانم که در مقطع کارشناسی ارشد و دکترا رساله مینویسند خواهم گفت که رسالههایشان را درباره امام رضا (ع) و امام علی (ع) بنویسند. در دانشگاههای مختلف که تاکنون تدریس داشتهام 125 رساله در حوزه معارف اسلامی به عهده من بوده که دانشجویانم را ترغیب کردهام راجع به امام علی (ع) یا امام رضا (ع) یا سایر ائمه (علیهمالسلام) بنویسند.
منبع: خبرگزاری فرهنگی رضوی