یکشنبه, 30 خرداد 1395 ساعت 12:05

نسخه دیجیتال كتاب علل الشرائع جلد 2 اثر محمد بن علی بن بابویه شیخ صدوق در فضای مجازی منتشر شد.

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
این كتاب در مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان با رعایت پاورقیها و صفحه بندی و با امكانات تحقیقاتی فراوان (جستجو – ارسال پیامك – انتخاب و ذخیره متن و امكانات فراوان دیگر ) و با ویژگیهای سومند و مفید (تغییر رنگ اعراب و متن تغیر اندازه و نوع قلم و بوك مارك (صفحات مورد علاقه)....) انتشار یافت.
مدیر تولید این مرکز اعلام نمودند این اثر در 3 جلد به زبان فارسی در موضوعات "علل الشرایع و فلسفه احکام" و "کتب و مجموعه های حدیثی" در سایت این مرکز برای مطالعه آنلاین کتاب و دانلود نسخه الکترونیکی آن قرار گرفته است. این مجموعه توسط مركز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان آن را در 6 فرمت نرم افزاری pdf – java –android - Html - epub-ghb برای استفاده در رایانه ، انواع گوشیهای تلفن همراه و انواع تبلت به صورت رایگان بر روی وب سایت مرکز به نشانی www.ghbook.ir قرار گرفته است.

اطلاعات این کتاب به شرح زیر می باشد :

  • نام کتاب : علل الشرائع جلد 2

  • پدیدآورنده : محمد بن علی بن بابویه شیخ صدوق

  • منبع اصلی (ناشر) : اندیشه هادی

  • ناشر دیجیتالی : مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان

  • زبان : فارسی

  • نوع کتاب : دیجیتالی

  • تعداد جلد : 3

  • جلد حاضر : 2

  • تعداد صفحات : 615

  • هزینه مشاهده : رایگان

  • توضیحات و خلاصه ای از فهرست کتاب :
    علل الشرائع جلد2 مشخصات کتاب: سرشناسه : ابن بابویه، محمد بن علی ، 311- 381ق. عنوان قراردادی : علل الشرایع و الاحکام. فارسی--عربی. عنوان و نام پدیدآور : علل الشرایع/ تالیف شیخ صدوق؛ ترجمه و تحقیق سیدمحمدجواد ذهنی تهرانی. مشخصات نشر : قم: مومنین: اندیشه هادی ، 1391 - مشخصات ظاهری : 2ج. شابک : 440000 ریال : دوره 978-964-6815-24-7 : ؛ ج.1 978-964-6815-28-5 : ؛ ج.2 978-964-6815-28-5 : یادداشت : فارسی - عربی. یادداشت : چاپ دوازدهم. یادداشت : ج.2 (چاپ دوازدهم: 1391)(فیپا). یادداشت : چاپ قبلی: مومنین ، 1380. یادداشت : عنوان دیگر: علل الشرایع والاسلام. عنوان دیگر : علل الشرایع والاسلام. موضوع : احادیث شیعه -- قرن 4ق. شناسه افزوده : ذهنی تهرانی ، سیدمحمدجواد ، 1326 - 1381.، مترجم رده بندی کنگره : BP129 /الف2ع8041 1391الف رده بندی دیویی : 297/212 شماره کتابشناسی ملی : 3166342 عناوین اصلی کتاب شامل: فهرست ؛ باب اوّل اسرار وضوء و اذان و نماز؛ باب دوّم سرّ این که حق عزّ و جلّ نماز را واجب فرمود؛ باب سوّم سرّ قبله و انحراف به سمت چپ ؛ باب چهارم سر این که خداوند امر فرمود به تعظیم مساجد و علّت مسلّط شدن بخت نصر بر بیت المقدس ؛ باب پنجم سر این که وقف بر مسجد نمودن جایز نیست ؛ باب ششم سرّ این که در مسجد صدا بلند کردن و از گمشده خبر دادن و تراشیدن تیر مکروه می باشد؛ باب هفتم سرّ خراب کردن امیر المؤمنین علیه السّلام محراب های مساجد را؛ باب هشتم سرّ این که نباید بنای مساجد مشرف به ساختمانهای حوالی و اطرافش باشند؛ باب نهم سرّ این که واجب است بر کسی که سنگریزه های مسجدی را بیرون بیاورد دوباره به همان جا یا به مسجد دیگر باز گرداند؛ باب دهم سرّ کشیدن گردن در رکوع ؛ باب یازدهم سرّ رخصت در جمع نمودن بین دو نماز؛ باب دوازدهم سرّ این که در نماز ظهر روز جمعه و نماز مغرب و عشاء و نماز صبح قرائت را بلند باید خواند ولی نماز ظهر و عصر سایر ایّام را آهسته باید خواند و علّت این که تسبیح در دو رکعت آخر افضل از قرائت می باشد؛ باب سیزدهم سرّ این که تنها در نماز صبح باید قرائت را بلند خواند نه در نمازهای روزانه دیگر؛ باب چهاردهم سرّ این که چرا نماز مغرب در سفر و حضر سه رکعت خوانده می شود و سایر نمازها در سفر دو رکعت دو رکعت می باشند؛ باب پانزدهم سرّ این که در نماز مغرب و نوافل آن در سفر و حضر تقصیر نمی باشد؛ باب شانزدهم سرّ این که نماز صبح به حال خود گذارده شده و در سفر و حضر به همین حال می باشد؛ باب هفدهم سرّ این که وقتی مأموم یک نفر بود طرف راست امام می ایستد؛ باب هجدهم سرّ تشریع شدن جماعت در نماز؛ باب نوزدهم سرّ این که مأموم پشت سر امام نباید قرائت بخواند؛ باب بیستم سرّ این که نمی توان پشت سر سفیه و فاسق نماز خواند؛ باب بیست و یکم سرّ این که خواندن نماز روی زمین شوره زار جایز نیست ؛ باب بیست و دوّم سرّ این که مرد ختنه نشده نمی تواند امام جماعت باشد؛ باب بیست و سوّم سرّ این که نمازهای واجب و مستحب در شبانه روز پنجاه رکعت می باشد؛ باب بیست و چهارم سرّ مشروع شدن نوافل ؛ باب بیست و پنجم سرّ این که جایز نیست شخص برای جماعتی امامت کرده یا به تنهایی نماز بخواند در حالی که و شاح پوشیده یعنی روی لباسهایش جامه ای را به صورت حمایل به تن کرده باشد و سرّ این که ترک اذان و اقامه برای مریض جایز نیست ؛ باب بیست و ششم سرّ این که دو رکعت نشسته بعد عشاء مشروع گردیده ؛ باب بیست و هفتم سرّ این که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله دو رکعت بعد از عشاء را خود نمی خواندند ولی امر به آن می فرمودند؛ باب بیست و هشتم سرّ مستحب بودن گذاردن دو دست را در حال سجود بر روی زمین ؛ باب بیست و نهم سرّ قرار دادن دو دست بر روی زمین در سجود پیش از قرار گرفتن دو زانو روی خاک ؛ باب سی ام سرّ این که در رکوع سبحان ربّی العظیم و بحمده و در سجود سبحان ربّی الاعلی و بحمده می گویند؛ باب سی و یکم سرّ این که برای امام جماعت گفتن یک تکبیر در افتتاح نماز کافی است ؛ باب سی و دوّم سرّ این که نماز دو رکعت با چهار سجده می باشد؛ باب سی و سوّم سرّ استحباب همراه داشتن آلات و زیاد نمودن جامه در نماز؛ باب سی و چهارم سرّ مستحب بودن خواندن نماز صبح با طلوع فجر؛ باب سی و پنجم سرّ این که ترک اذان و اقامه در نماز صبح و مغرب نه در سفر و نه در حضر جایز نمی باشد؛ باب سی و ششم سرّ این که حق عزّ و جلّ پنج نماز را در پنج وقت واجب کرده است ؛ باب سی و هفتم سرّ نامیده شدن تارک نماز به «کافر»؛ باب سی و هشتم سرّ این که حضرت ابو جعفر امام باقر علیه السّلام در نمازشان با اصحاب سوره حمد و چند آیه از سوره بقره را خواندند؛ باب سی و نهم سرّ این که مستحب است سجود را طولانی کنند؛ باب چهلم سرّ این که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلم نماز عشاء را تا نصف شب تأخیر نیانداختند؛ باب چهل و یکم سرّ جواز سجود بر پشت دست در مورد سوزان بودن روی زمین ؛ باب چهل و دوّم سرّ این که سجده جایز نیست مگر بر زمین یا آنچه از زمین می روید به شرطی که مأکول یا ملبوس نباشد؛ باب چهل و سوّم سرّ این که جایز نیست در لباسی که از مو و کرک حیوان غیر مأکول اللحم درست شده نماز خواند؛ باب چهل و چهارم سرّ این که جایز است در مقابل آتش و چراغ روشن و صورت نماز خوانده شود؛ باب چهل و پنجم سرّ مستحب بودن خواندن نافله در ساعت غفلت ؛ باب چهل و ششم سرّ استحباب تفریق کردن نوافل در اماکن ؛ باب چهل و هفتم سرّ عدم جواز خواندن نماز هنگام طلوع و غروب آفتاب ؛ باب چهل و هشتم سرّ این که جائز نیست مرد در حالی که بر شاربش حناء گذارده نماز بخواند؛ باب چهل و نهم سرّ این که در زمان رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلم زنان مأمور بودند در رکوع و سجود پیش از مردان سر بلند نکنند؛ باب پنجاهم سرّ این که در هنگام دعاء دو دست را به طرف آسمان بلند می کنند با این که حق عزّ و جل در هر مکانی می باشد؛ باب پنجاه و یکم سرّ این که جایز نیست انسان در پوست سیاه نماز بخواند؛ باب پنجاه و دوّم سرّ این که شارب الخمر وقتی خمر آشامید نمازش تا چهل روز مقبول نیست ؛ باب پنجاه و سوّم سرّ این که دمیدن و فوت کردن به محل سجده مکروه است ؛ باب پنجاه و چهارم سرّ این که جایز نیست کنیز در نماز سر خود را بپوشاند؛ باب پنجاه و پنجم سرّ این که در نماز طلب باران عباء را تغییر داده و وارونه می کنند؛ باب پنجاه و ششم سرّ این که خواندن نماز در لباس سیاه جایز نیست ؛ باب پنجاه و هفتم سرّ این که مرد نمی تواند انگشتر حدید به دست کرده و در آن نماز بخواند و نیز علّت عدم جواز پوشیدن طلا و خواندن نماز در آن ؛ باب پنجاه و هشتم سرّ این که نماز نمازگزار با عبور و مرور چیزی از مقابلش قطع نمی شود؛ باب پنجاه و نهم سرّ این که گردیدن سایه شاخص در وقت ظهر به قدر یک ذراع وقت نماز ظهر و گردیدنش به مقدار دو ذراع وقت نماز عصر می باشد؛ باب شصتم سرّ این که وقت نماز مغرب زمانی است که سرخی از مشرق برود؛ باب شصت و یکم سرّ این که امیر المؤمنین علیه السّلام در زمان حیات رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نماز عصر را ترک کرده و نخواندند تا از آن حضرت فوت گردید و سبب ترک آن پس از وفات رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلم تا این که دو بار برای آن جناب ردّ شمس شد؛ باب شصت و دوّم سرّ این که شخصی که خضاب نموده نباید نماز بخواند؛ باب شصت و سوّم سرّ این که جایز نیست شخص نماز بخواند و حال آنکه مقابلش در قبله شمشیر نهاده باشند؛ باب شصت و چهارم سرّ این که در وقت غلبه خواب نماز خواندن جایز نیست ؛ باب شصت و پنجم سرّ این که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلم صبح و شام سیصد و شصت مرتبه می فرمود: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ کثیرا علی کلّ حال ؛ باب شصت و ششم سرّ این که دو نفر داخل مسجد می شوند، یکی عابد و دیگری فاسق ولی وقتی خارج می شوند عابد فاسق بوده و فاسق صدیق می باشد؛ باب شصت و هفتم سرّ ساقط شدن دو رکعتی که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله آن را در روز جمعه برای مقیم به نماز ظهر اضافه کردند از نماز جمعه که به جماعت بخوانند؛ باب شصت و هشتم سرّ این که بر زن اذان و اقامه نمی باشد؛ باب شصت و نهم سر این که سزاوار است در روز جمعه سوره جمعه و منافقین قرائت شوند؛ باب هفتادم سرّ نهی نمودن از استخفاف نماز و کوچک شمردن بول ؛ باب هفتاد و یکم سرّ رخصت در پوشیدن خز در نماز؛ باب هفتاد و دوّم سرّ جواز خواندن نماز در جامه ای که شراب یا چربی گوشت خوک به آن رسیده ؛ باب هفتاد و سوّم سرّ سعی نمودن و رفتن به طرف نماز؛ باب هفتاد و چهارم سرّ امر به اقبال داشتن و روی آوردن به نماز و سبب نهی از دست بسته نماز خواندن و علّت نهی از قیام به نماز در غیر حال سکون و وقار؛ باب هفتاد و پنجم سرّ این که قبور را در نماز نباید قبله قرار داد؛ باب هفتاد و ششم سرّ این که سوار بر حیوان وقتی آیه سجده را خواند سجده بر او واجب است و به هر طرفی که حیوان رو به آن دارد سجده به همان طرف کافی است ؛ باب هفتاد و هفتم سرّ وجوب سلام در نماز؛ باب هفتاد و هشتم سرّ گفتن سه تکبیر و بلند کردن دستها پس از سلام ؛ باب هفتاد و نهم سرّ سجده شکر؛ باب هشتادم سرّ شستن منی و زدودنش از لباس ؛ باب هشتاد و یکم سرّ جواز تنها ایستادن مأموم در صف جماعت ؛ باب هشتاد و دوّم سرّ عدم وجوب قضاء نوافل بر کسی که به واسطه مرض آنها را ترک کرده ؛ باب هشتاد و سوّم سرّ محروم ماندن شخص از خواندن نماز شب ؛ باب هشتاد و چهارم برخی از اسرار و خواص نماز شب ؛ باب هشتاد و پنجم سرّ این که شخص وقتی به نماز شب می ایستد صدایش را بلند کند؛ باب هشتاد و ششم سرّ مدح نمودن حق تعالی کسانی را که در سحر استغفار می کنند؛ باب هشتاد و هفتم سرّ این که اهل تهجّد و عبادت در شب در روز از همه مردم نیکومنظرتر می باشند؛ باب هشتاد و هشتم سرّ تسبیح حضرت فاطمه سلام اللَّه علیها؛ باب هشتاد و نهم نوادر اسرار نماز؛ باب نودم سرّ زکات ؛ باب نود و یکم سرّ این که از هر هزار درهم بیست و پنج درهم باید زکات داده شود؛ باب نود و دوم سرّ این که دادن زکات به کسی که هفتصد درهم دارد حلال است و به کسی که پنجاه درهم دارد حلال نیست ؛ باب نود و سوّم سرّ این که به پاره های طلا و نقره و زیور آلات زکات تعلّق نمی گیرد؛ باب نود و چهارم سرّ جائز نبودن اعطاء زکات به فرزند و پدر و مادر و همسر و غلام ؛ باب نود و پنجم سرّ جایز نبودن اعطاء زکات به غیر فقراء؛ باب نود و ششم سرّ این که زکات شتر و گاو و گوسفند را به افراد متعیّن و متشخّص داده و زکات طلا و نقره و گندم و جو را به فقراء می دهند؛ باب نود و هفتم سرّ این که جایز است کسی که قوت یک ماه و یا یک سال را دارد زکات دریافت کند؛ باب نود و هشتم سرّ این که به مؤمن از زکات سه هزار یا ده هزار داده ولی به فاجر قدر کمی می دهند؛ باب نود و نهم سرّ این که میراث مملوکی که از زکات خریده شده به اهل زکات تعلّق دارد؛ باب صدم سرّ واجب نبودن زکات بر مال مملوک ؛ باب صد و یکم سرّ معادل بودن هر پنج درهم زکات از دویست درهم با هفت درهم ؛ باب صد و دوّم سرّ این که مخالف حق بعد از استبصار و توبه نماز و روزه و حجّش را نباید قضاء کند مگر زکات را فقط؛ باب صد و سوّم اسرار نادره زکات ؛ باب صد و چهارم سرّ ساقط بودن مالیات «1» از زن و زمین گیر و نابینا و پیر مرد و اطفال ؛ باب صد و پنجم سرّ نهی از درو کردن زراعت و چیدن خرما و پخش و پراکنده نمودن آنها در شب ؛ باب صد و ششم سرّ حلال بودن خمس برای شیعه و لازم نبودن پرداختنش برایشان ؛ باب صد و هفتم سرّ گرفتن خمس از شیعه ؛ باب صد و هشتم سرّ واجب شدن روزه بر مردم ؛ باب صد و نهم سرّ این که حق تعالی سی روز، روزه بر امّت حضرت محمّد صلّی اللَّه علیه و آله واجب نمود و بر امم گذشته بیش از سی روز را فرض و لازم نموده بود؛ باب صد و دهم سرّ این که احتلام روزه را باطل نکرده ولی نکاح و نزدیکی نمودن آن را باطل می نماید؛ باب صد و یازدهم سرّ موسوم شدن روز سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم از هر ماه به ایّام البیض و علّت پدید آمدن ریش برای مردان ؛ باب صد و دوازدهم سرّ این که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله در هر ماه روزه دو پنجشنبه که بین آنها چهار شنبه فاصله شده است را مستحب قرار دادند؛ باب صد و سیزدهم سرّ وجوب افطار بر مریض و مسافر؛ باب صد و چهاردهم سرّ مکروه بودن استشمام ریاحین برای شخص روزه دار؛ باب صد و پانزدهم سرّ این که هیچ یک از میهمان و میزبان حق ندارند روزه مستحبی بگیرند مگر با اذن دیگری ؛ باب صد و شانزدهم سرّ این که امام باقر علیه السلام از روزه روز عرفه کراهت داشتند؛ باب صد و هفدهم سرّ این که امام حسن علیه السلام عرفه را روزه نمی گرفتند ولی امام حسین علیه السلام آن روز را روزه می گرفتند؛ باب صد و هجدهم سرّ مکروه بودن بوسیدن برای روزه دار؛ باب صد و نوزدهم سرّ این که مجامعت در روز برای مسافری که شکستن نماز بر او واجب است جایز نیست ؛ باب صد و بیستم سرّ این که اگر کسی روزه مستحبی داشت و بر برادر دینی خود وارد شد و روزه اش را ادامه نداد بلکه افطار کرد دو اجر برایش منظور می شود؛ باب صد و بیست و یکم سرّ این که اگر کسی نذر نمود حینی را روزه بگیرد، روزه شش ماه بر او لازم است ؛ باب صد و بیست و دوّم سرّ این که بر مرد روزه دار شستن خود را در آب جایز بوده ولی بر زن روزه دار جایز نیست ؛ باب صد و بیست و سوّم سرّ بودن لیله القدر در هر سال ؛ باب صد و بیست و چهارم سرّ نازل شدن مغفرت در شب عید فطر بر کسی که ماه رمضان را روزه گرفته ؛ باب صد و بیست و پنجم سرّ موفّق نشدن عامّه برای درک فضائل عید فطر و قربان ؛ باب صد و بیست و ششم سرّ این که در هر عیدی حزن و اندوه برای آل محمّد علیهم السّلام تجدید می شود؛ باب صد و بیست و هفتم سرّ اخراج و دادن زکات فطره ؛ باب صد و بیست و هشتم سرّ این که دادن خرما در زکات فطره از اشیاء دیگر برتر و بهتر است ؛ باب صد و بیست و نهم سرّ این که مردم در زکات فطره از پرداخت یک صاع به نیم صاع عدول کردند؛ باب صد و سی ام سرّ این که مروی است همسایه ها به زکات فطره از دیگران سزاوارترند؛ باب صد و سی و یکم سرّ حرام کردن حق تعالی کبائر را؛ باب صد و سی و دوّم سرّ این که حق تعالی کعبه و بیت الحرام را برای مردم پابرجا و قائم قرار داده ؛ باب صد و سی و سوّم سرّ وضع و قرار داده شدن بیت اللَّه الحرام ؛ باب صد و سی و چهارم سرّ این که بیت اللَّه الحرام در وسط زمین قرار داده شده ؛ باب صد و سی و ششم سرّ نامیده شدن مکّه معظّمه به مکّه ؛ باب صد و سی و هفتم سرّ نامیده شدن مکّه به نام بکّه ؛ باب صد و سی و هشتم سرّ نامیده شدن کعبه به کعبه ؛ باب صد و سی و نهم سرّ نامیده شدن بیت اللَّه الحرام به این نام ؛ باب صد و چهلم سرّ نامیده شدن بیت عتیق به این نام ؛ باب صد و چهل و یکم سرّ نامیده شدن حطیم به حطیم ؛ باب صد و چهل و دوّم سرّ وجوب حج و طواف نمودن بیت و انجام مناسک ؛ باب صد و چهل و سوّم سرّ این که طواف هفت شوط گردیده ؛ باب صد و چهل و چهارم سرّ این که عمره همچون حجّ بر مردم واجب گردیده ؛ باب صد و چهل و پنجم سرّ این که بر محرم جایز است مسواک نماید؛ باب صد و چهل و ششم سرّ این که بر محرم مکروه است رداء تکمه بسته بپوشد؛ باب صد و چهل و هفتم سرّ مستحب نبودن فرستادن هدیه به کعبه و تکلیف انسان نسبت به آنچه به عنوان هدیه برای کعبه فرستاده اند؛ باب صد و چهل و هشتم سرّ نامیده شدن حجّ به حجّ ؛ باب صد و چهل و نهم سرّ این که در حجّ تمتّع باید از عمره به حجّ روند نه در قرآن و افراد؛ باب صد و پنجاهم سرّ نامیده شدن عمره به عمره ؛ باب صد و پنجاه و یکم سرّ مشروع بودن غسل برای دخول در بیت ؛ باب صد و پنجاه و دوّم سرّ به شتاب حرکت کردن و قدمهای متوسّط برداشتن در دور بیت ؛ باب صد و پنجاه و سوّم سرّ این که نبی اکرم در عین حال که حجّ تمتع بجا نمی آورند امر به تمتّع فرمودند؛ باب صد و پنجاه و چهارم سرّ این که آب زمزم شیرین نبوده و در قسمت پشت زمین قرار دارد؛ باب صد و پنجاه و پنجم سرّ این که آب زمزم گاهی شیرین بوده و زمانی شیرین نیست ؛ باب صد و پنجاه و ششم سرّ محترم بودن مسجد الحرام و حرم و علّت وجوب احرام ؛ باب صد و پنجاه و هفتم سرّ تشریع تلبیه در حجّ ؛ باب صد و پنجاه و هشتم سرّ این که بعضی یک حج و برخی دو حجّ یا بیشتر بجا آورده و پاره ای اصلا حج بجا نمی آورند؛ باب صد و پنجاه و نهم سرّ اینکه حرم به این مقدار فعلی قرار داده شده است.؛ باب صد و شصتم سرّ تأثیر گذاردن دو قدم ابراهیم علیه السّلام در مقام و سبب انتقال دادن مقام از مکانش به موضعی که فعلا در آن می باشد؛ باب صد و شصت و یکم سر استلام و مسّ نمودن حجر الاسود و رکن یمانی و رکن مستجار؛ باب صد و شصت و دوّم سرّ این که چرا حجر که سفید بود سیاه گشته و علّت بهبودی نیافتن بیمار به سبب مسّ نمودن حجر در این زمان ؛ باب صد و شصت و سوّم سرّ این که چرا مردم حجر و رکن یمانی را استلام کرده و دو رکن دیگر را استلام نمی کنند و سبب این که مقام ابراهیم علیه السّلام چرا بر چپ عرش می باشد؛ باب صد و شصت و چهارم سرّ این که چرا حق تعالی حجر الاسود را در رکنی که فعلا در آن است قرار داد نه در ارکان دیگر و علّت بوسیدن آن و سبب اخراجش از بهشت و وجه قرار دادن میثاق را در آن ؛ باب صد و شصت و پنجم سرّ نامیدن صفا به نام «صفا» و مروه به اسم «مروه»؛ باب صد و شصت و ششم سرّ تشریع شدن سعی بین دو کوه صفا و مروه ؛ باب صد و شصت و هفتم سرّ تشریع هروله بین صفا و مروه ؛ باب صد و شصت و هشتم سرّ این که مسعی (بین صفا و مروه) محبوب ترین مکانها نزد خدا است ؛ باب صد و شصت و نهم سرّ این که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم از مسجد الشجره محرم شدند نه از غیر آن ؛ باب صد و هفتادم سرّ تشریع اشعار و تقلید؛ باب صد و هفتاد و یکم سرّ نامیده شدن روز ترویه به روز ترویه ؛ باب صد و هفتاد و دوّم سرّ نامیده شدن منی به منی ؛ باب صد و هفتاد و سوّم سرّ نامیدن عرفات به عرفات ؛ باب صد و هفتاد و چهارم سرّ نامیده شدن خیف به خیف ؛ باب صد و هفتاد و پنجم سرّ نامیده شدن مزدلفه به مزدلفه ؛ باب صد و هفتاد و ششم سرّ نامیده شدن مزدلفه به وادی جمع ؛ باب صد و هفتاد و هفتم سر تشریع شدن رمی جمار؛ باب صد و هفتاد و هشتم سرّ تشریع شدن قربانی ؛ باب صد و هفتاد و نهم سرّ استحباب اختیار نمودن قربانی صحیح و سالم ؛ باب صد و هشتادم سرّ عدم جواز اطعام از گوشت قربانی به مساکین بابت کفّاره قسم ؛ باب صد و هشتاد و یکم سرّ نهی از حبس کردن گوشت قربانی بیشتر از سه روز؛ باب صد و هشتاد و دوّم سرّ این که جایز است پوست قربانی را به سلّاخ آن داد؛ باب صد و هشتاد و سوّم سرّ این که استقراض ثمن قربانی بر کسی که واجد آن نیست واجب است ؛ باب صد و هشتاد و چهارم سرّ کفایت نمودن شتر از یک نفر و کافی بودن گاو از پنج نفر؛ باب صد و هشتاد و پنجم سرّ کافی بودن میش یک ساله و عدم کفایت بز یک ساله در قربانی حجّ ؛ باب صد و هشتاد و ششم سرّ ساقط بودن قربانی از کسی که از طرف مادر عمره تمتّع و از جانب پدرش محرم به احرام حج گردیده ؛ باب صد و هشتاد و هفتم سرّ ساقط بودن ذبح و سر تراشیدن از اهل یمن ؛ باب صد و هشتاد و هشتم سرّ نامیده شدن حجّ به حجّ اکبر؛ باب صد و هشتاد و نهم سرّ نامیده شدن طائف به طائف ؛ باب صد و نودم سرّ این که مشعر الحرام موقف قرار داده شد نه حرم ؛ باب صد و نود و یکم سرّ این که تا چهار ماه برای حاجی گناه نوشته نمی شود؛ باب صد و نود و دوّم سرّ نحوه خارج شدن رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلم از مشعر بر خلاف اهل جاهلیّت ؛ باب صد و نود و سوم سرّ این که بر جانی در حرم اقامه حدّ کرده ولی جانی در غیر حرم وقتی پناهنده به حرم شد حدّ بر او اقامه نمی کنند؛ باب صد و نود و چهارم سرّ نامیده شدن ابطح به ابطح ؛ باب صد و نود و پنجم سرّ این که محرم در صورت اضطرار اکل صید برایش جایز است و علّت روایتی که خوردن میته را برای او تجویز نموده ؛ باب صد و نود و ششم سرّ کراهت داشتن اقامه در مکّه ؛ باب صد و نود و هفتم سرّ مکروه بودن احتباء (نشستن و دست را در زانو حلقه کردن) در مسجد الحرام ؛ باب صد و نود و هشتم سرّ افضل بودن سواره حج نمودن از پیاده انجام دادن آن ؛ باب صد و نود و نهم سرّ این که مستحب است ایام التشریق در منی دنبال پانزده نماز تکبیر بگویند و در شهرها به دنبال ده نماز؛ باب دویستم سرّ متحرّک بودن رکن شامی در زمستان و تابستان ؛ باب دویست و یکم سرّ مرتفع گردیدن بیت از زمین به طوری که بالا رفتن از نردبان به آن می توان دست یافت ؛ باب دویست و دوّم سرّ این که قریش چرا کعبه را منهدم نمودند؛ باب دویست و سوّم ؛ باب دویست و چهارم سرّ این که ایّام توقّف حاجی ها در منی سه روز می باشد؛ باب دویست و پنجم سرّ این که شخص در وقتی که اراده احرام دارد جایز نیست روغنی که در آن مشک یا عنبر هست را به خود بمالد؛ باب دویست و ششم سرّ این که جائز نیست پرنده اهلی را وقتی داخل حرم شد صید کرد؛ باب دویست و هفتم سرّ این که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم به عبّاس اذن دادند شبهایی را که باید در منی باشند وی در مکّه بماند؛ باب دویست و هشتم سرّ این که امیر المؤمنین علیه السّلام بعد از هجرت از مکّه تا وقت رحلت از این دنیا در مکّه معظّمه شب را صبح نکردند؛ باب دویست و نهم سرّ این که برای محرم جایز نیست بدون جهت سایبان بر سر قرار دهد؛ باب دویست و دهم نوادر اسرار حجّ ؛ باب دویست و یازدهم سرّ وجوب نزدیک شدن به کوهها در عرفات ؛ باب دویست و دوازدهم سرّ ممنوع بودن صید برای محرم ؛ باب دویست و سیزدهم سرّ مکروه بودن سرمه کشیدن برای زن محرمه ؛ باب دویست و چهاردهم سرّ وجوب بدنه (شتر) بر محرمی که به ساق پا و یا عورت زنی بنگرد و محتلم شود؛ باب دویست و پانزدهم سرّ این که حج افضل و برتر از نماز و روزه گردیده است ؛ باب دویست و شانزدهم سرّ این که برای محرم به طور مطلق جایز است کنه و کرم بزرگ را از خود بیاندازد؛ باب دویست و هفدهم سرّ این که در برخی اوقات جدال، جدال نیست ؛ باب دویست و هیجدهم سرّ این که محرم جایز نیست در آئینه نگاه کند؛ باب دویست و نوزدهم سرّ این که زن محرم می تواند شلوار بپوشد؛ باب دویست و بیستم سرّ نامیده شدن مسجد فضیخ به فضیخ ؛ باب دویست و بیست و یکم سرّ این که بعد از حجّ زیارت نبی اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و ائمّه علیهم السّلام واجب است.؛ باب دویست و بیست و دوّم نوادر؛ باب دویست و بیست و سوّم سرّ واجب شدن آتش جهنم بر اهل گناهان کبیره ؛ باب دویست و بیست و چهارم سرّ تحریم شراب ؛ باب دویست و بیست و پنجم سرّ بدتر بودن شرب خمر از ترک نماز؛ باب دویست و بیست و ششم سرّ حلال بودن آنچه از مطعومات و مشروبات که به ثلث بر می گردند؛ باب دویست و بیست و هفتم سرّ ممنوع بودن شرب خمر در حال اضطرار؛ باب دویست و بیست و هشتم سرّ حرام شدن قتل نفس ؛ باب دویست و بیست و نهم سرّ حرام شدن عقوق والدین و نافرمانی از ایشان ؛ باب دویست و سی ام سرّ حرام شدن زنا؛ باب دویست و سی و یکم سرّ حرام شدن نسبت ناروا به زنان عفیف دادن ؛ باب دویست و سی و دوّم سرّ حرام شدن خوردن مال یتیم به ظلم و ستم ؛ باب دویست و سی و سوّم سرّ حرمت فرار از جبهه جنگ و تقرّب بعد از هجرت ؛ باب دویست و سی و چهارم سرّ حرام بودن حیوانی که هنگام ذبح نام غیر خدا بر آن برده شده ؛ باب دویست و سی و پنجم سرّ تحریم پرندگان درنده و حیوانات وحشی و درنده ؛ باب دویست و سی و ششم سرّ تحریم ربا؛ باب دویست و سی و هفتم سرّ حرام کردن خداوند تبارک و تعالی شراب و مردار و خون و گوشت خوک و بوزینه و خرس و فیل و سپرز؛ باب دویست و سی و هشتم سرّ مکروه بودن تناول گوشت کلاغ ؛ باب دویست و سی و نهم اسرار ممسوخات و اقسام آنها؛ باب دویست و چهلم سرّ این که مؤمن گاهی مرتکب محرّمات شده و کافر زمانی حسنات را انجام می دهد؛ باب دویست و چهل و یکم سرّ بوی خوش و سبب آن ؛ باب دویست و چهل و دوّم امتناع حق عزّ و جلّ از پذیرفتن توبه شخص بد خلق ؛ باب دویست و چهل و سوّم سرّ پذیرفته نشدن توبه بدعت گذار در دین ؛ باب دویست و چهل و چهارم سرّ این که شب پره روی زمین راه نرفته و در خانه ها ساکن می شود؛ باب دویست و چهل و پنجم سرّ این که گاو چشم برهم می نهد و سرش را به آسمان بلند نمی کند؛ باب دویست و چهل و ششم سرّ این که بز دمش بالا و عورتش آشکار بوده ولی گوسفند عورتش مستور و پنهان است ؛ باب دویست و چهل و هفتم سر نشان داغ بودن بر دست های چهارپایان و بچه قاطرها؛ باب دویست و چهل و هشتم سرّ آفرینش گربه و خوک ؛ باب دویست و چهل و نهم سرّ آفرینش و خلقت مگس ؛ باب دویست و پنجاهم سرّ آفرینش سگ ؛ باب دویست و پنجاه و یکم سرّ پیدایش ذرّات منتشر در فضا؛ باب دویست و پنجاه و دوّم سرّ فرسوده و شکسته شدن صورت بدون رسیدن پیری ؛ باب دویست و پنجاه و سوّم علامات صبر و شکیبایی ؛ باب دویست و پنجاه و چهارم سرّ این که زنها قصد و توجهشان به مردان است ؛ باب دویست و پنجاه و پنجم سرّ مشروع شدن شاهد قرار دادن بر وقوع نکاح ؛ باب دویست و پنجاه و ششم سرّ حرام بودن جمع بین دو خواهر در ازدواج ؛ باب دویست و پنجاه و هفتم سرّ نهی شدن مرد از ازدواج با زنی که عمّه یا خاله اش همسر اوست ؛ باب دویست و پنجاه و هشتم سرّ این که مهر السنّه مبلغ پانصد درهم گردیده است ؛ باب دویست و پنجاه و نهم سرّ این که مهریّه زنان نزد مخالفین شیعه چهار هزار درهم گردیده ؛ باب دویست و شصتم سرّ این که مرد می تواند به زنی که می خواهید با او ازدواج کند نگاه نماید؛ باب دویست و شصت و یکم سرّ این که اگر مرد به همسرش بگوید: وقتی پیش من آمدی باکره نبودی، حدّ بر او نیست ؛ باب دویست و شصت و دوّم سرّ مشروعیّت مهر و وجوبش بر مردان ؛ باب دویست و شصت و سوّم سرّ این که مکروه است مهر کمتر از ده درهم باشد؛ باب دویست و شصت و چهارم سرّ این که اگر مردی پیش از تماس با همسرش زنا کند بین او و همسرش جدایی می اندازند؛ باب دویست و شصت و پنجم سرّ این که اگر زن پیش از دخول شوهرش به او مرتکب زنا شود بین او و شوهرش جدای انداخته و مستحق مهر نیز نمی باشد؛ باب دویست و شصت و ششم سرّ این که جایز است با زن شکّاک «1» ازدواج نمود ولی جایز نیست به مرد شکاک زن داد؛ باب دویست و شصت و هفتم سرّ این که اگر پسر بچه ای در اطاق باشد مجامعت و هم بستر شدن مرد با زن جایز نیست ؛ باب دویست و شصت و هشتم سرّ استبراء «1» نمودن کنیزان ؛ باب دویست و شصت و نهم سرّ این که مرد دو زن دار می تواند یکی را بر دیگر برتری دهد؛ باب دویست و هفتادم سرّ جایز نبودن ازدواج اسیر تا مادامی که در دست مشرکین اسیر است ؛ باب دویست و هفتاد و یکم سرّ این که مرد می تواند چهار زن بگیرد و بیش از آن جایز نیست و سر این که زن بیش از یک شوهر نمی تواند بکند و علّت این که بنده دو همسر می تواند بگیرد؛ باب دویست و هفتاد و دوّم سرّ این که حق تعالی غیرت را برای مردان قرار داده نه برای زنان ؛ باب دویست و هفتاد و سوّم سرّ تراشیدن موی نوزاد؛ باب دویست و هفتاد و پنجم سرّ این که طلاق منحصرا بر طبق کتاب و سنّت واقع می شود؛ باب دویست و هفتاد و ششم سرّ مشروع شدن طلاق عدّی و سرّ این که بعد از وقوع نه طلاق زن به مرد حلال نبوده و سرّ این که طلاق مملوک دو بار است ؛ باب دویست و هفتاد و هفتم سرّ این که عدّه مطلقه سه ماه یا دیدن سه حیض بوده و عدّه وفات چهار ماه و ده روز است ؛ باب دویست و هفتاد و هشتم سرّ حرام ابدی شدن زنی که با شوهرش لعان «1» نموده ؛ باب دویست و هفتاد و نهم سرّ پذیرفته نشدن شهادت زنان در مورد طلاق و دیدن هلال ؛ باب دویست و هشتادم سرّ پذیرفته شدن شهادت یک مرد با دو زن ؛ باب دویست و هشتاد و یکم سرّ این که بر مطلّقه واجب است از روز وقوع طلاق عدّه نگه داشته ولی زن شوهر مرده از وقتی که خبر مرگ شوهر به او رسید می باید عدّه وفات نگه دارد؛ باب دویست و هشتاد و دوّم سرّ این که در ثبوت زنا چهار شاهد لازم است ولی در ثبوت قتل دو شاهد کافی است ؛ باب دویست و هشتاد و سوّم سرّ این که هر گاه مردی همسرش را در مرض وفات طلاق داد و با همان مرض از دنیا رفت یا زن زودتر فوت کرد زن از مرد ارث می برد ولی مرد از زن ارث نمی برد؛ باب دویست و هشتاد و چهارم سرّ این که اگر زنان شیعه در یک مجلس بدون فاصله شدن رجوع سه طلاق بگیرند برای مخالفین و اهل سنّت حلال نبوده ولی اگر زنان اهل سنّت چنین طلاقی بگیرند برای شیعه حلال هستند؛ باب دویست و هشتاد و پنجم سرّ محصن شدن مرد آزاد به واسطه داشتن کنیز؛ باب دویست و هشتاد و ششم سرّ برتری داده شدن مردان بر زنان ؛ باب دویست و هشتاد و هفتم سرّ این که مرد با داشتن متعه و همسر موقّت محصن نمی شود؛ باب دویست و هشتاد و هشتم سرّ این که مردان نهی شده اند از اطاعت کردن زنان ؛ باب دویست و هشتاد و نهم اسرار احکام نادره نکاح ؛ باب دویست و نودم سرّ مکروه بودن دمیدن به ظرف طعام ؛ باب دویست و نود و یکم سرّ این که جایز نیست زمینی که در آن گندم و جو می کارند به گندم و جو اجاره دهند ولی جایز است به طلا و نقره آن را اجاره دهند؛ باب دویست و نود و دوّم سرّ این که جایز نیست موی شارب و زیر بغل و زهار را بلند نگاه دارند؛ باب دویست و نود و سوّم سرّ این که مملوک شخص از او می باشد؛ باب دویست و نود و چهارم سرّ نهی از جمع بین میوه ها در وقت خوردن ؛ باب دویست و نود و پنجم سرّ مکروه بودن سیر و پیاز و تره ؛ باب دویست و نود و ششم سر نامیده شدن تبّع به تبّع ؛ باب دویست و نود و هفتم سرّ این که فرار و گریختن از وباء منهی می باشد؛ باب دویست و نود و هشتم سرّ این که خداوند متعال عقوبت بندگان را تأخیر می اندازد؛ باب دویست و نود و نهم سرّ جاودانی بودن اهل بهشت در آن و مخلّد بودن اهل دوزخ در دوزخ ؛ باب سیصدم سرّ موسوم شدن مؤمن به مؤمن ؛ باب سیصد و یکم سرّ این که نیّت مؤمن بهتر از عملش می باشد؛ باب سیصد و دوّم سرّ حلال بودن مال فرزند برای پدر؛ باب سیصد و سوّم سرّ این که کنیز پسر بر پدر حرام بوده ولی کنیز دختر برای او حلال می باشد؛ باب سیصد و چهارم سرّ نامیدن طبیب به طبیب ؛ باب سیصد و پنجم سرّ این که حق تعالی ابلیس را تا وقتی معلوم مهلت داده ؛ باب سیصد و ششم سرّ نامیدن رجیم به رجیم ؛ باب سیصد و هفتم سرّ نامیدن خنّاس به خنّاس ؛ باب سیصد و هشتم سرّ نهی شدن از آمیزش و معامله با اشخاص کم روزی و بی بخت ؛ باب سیصد و نهم سرّ مکروه بودن معامله با صاحبان آفت و بلا؛ باب سیصد و دهم سرّ مکروه بودن معامله با کردها؛ باب سیصد و یازدهم سرّ مکروه بودن معامله با افراد فرومایه ؛ باب سیصد و دوازدهم سرّ مکروه بودن قرض ؛ باب سیصد و سیزدهم سرّ این که خانه و خادم را برای پرداخت دین نمی فروشند؛ باب سیصد و چهاردهم سرّ مکروه بودن پاره ای از حرفه ها؛ باب سیصد و پانزدهم سرّ این که واجب است به خلاف آنچه اهل سنّت می گویند اخذ نمود؛ باب سیصد و شانزدهم سرّ گسیخته شدن پرده و آشکار شدن راز بنده ؛ باب سیصد و هفدهم سرّ نهی از خوردن گل ؛ باب سیصد و نوزدهم سرّ مکروه بودن پوشیدن کفش های نرم ؛ باب سیصد و بیستم سرّ این که در صورت وقوع زنا بین جوان نابالغ و زن، زن را سنگسار نمی کنند اگر چه شوهر هم داشته باشد؛ باب سیصد و بیست و یکم سرّ اجراء حدّ بر کسی که زن اکراه شده را نسبت به زنا دهد؛ باب سیصد و بیست و دوّم سرّ جاری نکردن حدّ بر جوان نابالغی که نسبت ناروا به کسی داده ؛ باب سیصد و بیست و سوّم سرّ قطع نکردن دست سارقی که زیر شکنجه اعتراف به سرقت کرده ولی مال مسروق را نیاورده است ؛ باب سیصد و بیست و چهارم سرّ قطع نکردن دست اجیر و میهمانی که مال مستأجر و میزبان را سرقت کرده اند؛ باب سیصد و بیست و پنجم سرّ این که سارق را بر بیش از قطع دست و پا شکنجه نمی کنند؛ باب سیصد و بیست و ششم اسرار نادره حدود؛ باب سیصد و بیست و هفتم سرّ این که بین اهل ذمّه معاقله و تحمّل جواز از همدیگر وجود ندارد؛ باب سیصد و بیست و هشتم سرّ این که در مورد اموال بر مدّعی بیّنه واجب بوده و بر مدّعی علیه قسم و در مورد دماء بر مدّعی علیه بینه و بر مدّعی قسامه می باشد؛ باب سیصد و بیست و نهم سرّ این که قاتل مجنون را قصاص نمی کنند؛ باب سیصد و سی ام سرّ این که وقتی سر میّتی را ببرند دیه اش را باید صرف وجوه برّ برای میّت نمود نه آنکه به ورثه اش بدهند چنانچه دیه جنین را به ورثه او می دهند؛ باب سیصد و سی و یکم سرّ این که زانی را صد تازیانه و شارب خمر را هشتاد تازیانه می زنند؛ باب سیصد و سی و دوّم سرّ این که دست طرّار و اختلاس کننده را نمی برند؛ باب سیصد و سی و سوّم سرّ این که به سایه کسی که پنداشته با مادر دیگری محتلم گردیده تازیانه می زنند؛ باب سیصد و سی و چهارم سرّ عدم اقامه حدّ در زمین دشمن ؛ باب سیصد و سی و پنجم سرّ این که حدّ قاذف و شارب خمر هشتاد تازیانه است ؛ باب سیصد و سی و ششم سرّ این که مرد وقتی به همسرش نسبت ناروا داد باید چهار بار شهادت دهد ولی اگر غیر شوهر این نسبت را دهد حدّ می خورد؛ باب سیصد و سی و هفتم سرّ این که حدّ بنده نصف حدّ آزاد می باشد؛ باب سیصد و سی و هشتم سرّ این که ساحر مسلمانان را می کشند ولی ساحر کفّار را نمی کشند؛ باب سیصد و سی و نهم سرّ این که زانی و شارب الخمر را بعد از اقامه سه بار حدّ می کشند؛ باب سیصد و چهلم سرّ حرام بودن لواط و مساحقه ؛ باب سیصد و چهل و یکم سرّ این که حق تبارک و تعالی به بندگانش امر فرمود در وقت قرض دادن و معامله کردن نوشته ای بین خود تنظیم کنند؛ باب سیصد و چهل و دوّم سرّ وقوع مدّ و جزر؛ باب سیصد و چهل و سوّم سرّ زلزله ؛ باب سیصد و چهل و چهارم سرّ تنظیف و شستن و زدودن چربی از کودکان ؛ باب سیصد و چهل و پنجم سرّ بدتر بودن غیبت از عمل فحشاء و زنا؛ باب سیصد و چهل و ششم سرّ این که مؤمن گاهی از همه تیزبین تر و بخیل تر و مشتاق تر به نکاح می باشد و علّت این که مؤمن در دینش از کوه سخت تر است ؛ باب سیصد و چهل و هفتم سرّ پیدایش نقصان و قصور در ماهها؛ باب سیصد و چهل و هشتم سرّ این که جعفر بن ابی طالب علیه السّلام هرگز شراب بیاشامید و دروغ نگفت و زناء نکرد و عبادت بت ننمود؛ باب سیصد و چهل و نهم سرّ مکروه بودن مشاورت در امور با بنده و افراد فرومایه ؛ باب سیصد و پنجاه و یکم سرّ مکروه بودن زیاد دست را داخل ریش نمودن ؛ باب سیصد و پنجاه و دوّم سرّ این که انسان مأمور است به پایین تر از خود بنگرد نه بالاتر از خویش ؛ باب سیصد و پنجاه و سوّم سرّ شناخته نشدن مؤمن بین مردم ؛ باب سیصد و پنجاه و چهارم سرّ این که عقوبت مؤمن در دنیا است نه در آخرت ؛ باب سیصد و پنجاه و پنجم سرّ این که حق تعالی گوشت گاو و گوسفند و شتر و سایر حیوانات مأکول را حلال کرده ؛ باب سیصد و پنجاه و ششم سرّ مکروه بودن تناول نمودن غدّه ها؛ باب سیصد و پنجاه و هفتم سرّ حرام بودن تناول نخاع و طحال و بیضتین ؛ باب سیصد و پنجاه و هشتم سرّ مکروه بودن تناول کلیتین (قلوه ها)؛ باب سیصد و پنجاه و نهم سرّ این که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم از خوردن گوشت الاغ اهلی در روز خیبر نهی فرمودند و علّت حرام نمودن گوشت قاطر؛ باب سیصد و شصتم سرّ مکروه بودن سوت زدن ؛ باب سیصد و شصت و یکم سرّ مکروه بودن خواستن حوائج از مخالفین ؛ باب سیصد و شصت و دوّم سرّ این که روز قیامت مردم را به اسم مادرهایشان می خوانند؛ باب سیصد و شصت و سوّم سرّ این که فرزند زنا داخل بهشت نمی شود؛ باب سیصد و شصت و چهارم سرّ حرمت نگاه کردن به موهای زنان مستور؛ باب سیصد و شصت و پنجم سرّ جواز نظر به سرهای اهل تهامه و اعراب و کوه نشینان از اهل ذمّه ؛ باب سیصد و شصت و ششم سرّ جایز نبودن کشتن اسیری که از راه رفتن عاجز است برای اسیرکننده ؛ باب سیصد و شصت و هفتم سرّ طولانی و کوتاه شدن سلطنت سلاطین ؛ باب سیصد و شصت و هشتم سرّ این که جایز نیست شخص از طائفه نبط ولی و یاور اتّخاذ کند؛ باب سیصد و شصت و نهم سرّ این که وصیّت به ثلث مال تعلّق می گیرد؛ باب سیصد و هفتادم سرّ این که سهام ورثه بیش از فرائض ششگانه نمی شود؛ باب سیصد و هفتاد و یکم سرّ این که هر مذکّری معادل دو مؤنّث ارث می برد؛ باب سیصد و هفتاد و دوّم سرّ ارث نبردن زن از املاک موروثی شوهر و بهره بردن از غیر آن ؛ باب سیصد و هفتاد و سوّم سرّ نامیده شدن «قم» به «قم»؛ باب سیصد و هفتاد و چهارم سرّ این که برخی از درختان میوه دار و بعضی بدون میوه و پاره ای تیغ دارند؛ باب سیصد و هفتاد و پنجم سرّ زرد بودن رنگ زرد آلو و شیرین بودن هسته بعضی از آنها؛ باب سیصد و هفتاد و ششم سرّ پیدا شدن کرم در میوه ها و علّت آفرینش جو و سبب خلقت ذرّت و هیج و شلغم به اشکال و صوری که دارند؛ باب سیصد و هفتاد و هفتم سرّ زرد بودن رخ ها و کبود بودن چشم ها و ریزش دندانها و ورم نمودن صورتها؛ باب سیصد و هفتاد و هشتم سرّ این که وقتی سر نخل خرما را قطع کنند دیگر نمی روید؛ باب سیصد و هفتاد و نهم سرّ این که هر خرمایی در حوض آب می روید مگر عجوه ؛ باب سیصد و هشتادم سرّ گرم و سوزان بودن خورشید و این که ماه بر خلاف آن است ؛ باب سیصد و هشتاد و یکم سرّ نامیده شدن سدره المنتهی به این نام ؛ باب سیصد و هشتاد و دوّم سرّ نامیده شدن باد به «شمال»؛ باب سیصد و هشتاد و سوّم سرّ این که جایز نیست بادها و کوهها و ساعات و روزها و شبها را دشنام داد؛ باب سیصد و هشتاد و چهارم سرّ نامیده شدن طارق به «طارق»؛ باب سیصد و هشتاد و پنجم نوادر از اسرار؛ مقاله مؤلّف

    مشاهده صفحه دانلود کتاب

    اطلاعات تکميلي

    • منبع الکترونیکی: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان
    خواندن 1132 دفعه

    نظر دادن

    از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

    آخرین اخبار

    اخبار انتشارات دیجیتال

    پربازدیدترین اخبار